کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هجر با روزگار من آن کرد

    که صفت جز به وصل نتوان کرد

    به دو زلفت که روزگارِ مرا

    گاه مجموع و گه پریشان کرد

    به دو چشمت که ملک پیمان را

    گاه معمور و گاه ویران کرد

    به کمان دو ابرویت که مرا

    بر دل از غمزه تیر باران کرد

    به دو لعل لبت که جوهر عقل

    لقبش رشکِ زاده کان کرد

    به دهانت که معجز دو لبش

    خاک در چشمِ آب حیوان کرد

    به نسیمت که همچو روح الله

    در تن مرده از نفس جان کرد

    که جهان بی وجود خرم تو

    بر نزاری زمانه زندان کرد

    بی جمال حیات بخش تو هجر

    مرگ بر خاطر من آسمان کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha