کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به دست آورده ام یاری که رویی چون قمر دارد

    دهانی چون لبِ شیرین لبانی چون شکر دارد

    کجا شد عیسیِ مریم بیا گو معجزِ دم بین

    که در هر حرف پنداری نهان جانی دگر دارد

    نظر تا بر وی افکندم ز سر تا پای در بندم

    سرِ او دارم از عالم ندانم اون چه سر دارد

    چه داند هر هوس ناکی کمالِ حسنِ لیلی را

    کسی داند که چون مجنون دلی صاحب نظر دارد

    اگر صادق بود عاشق به تیرِ طعنۀ فاسق

    نه روی اندر گریز آرد نه پروایِ سپر دارد

    بگو ای پیکِ مشتاقان بدان خورشید کاین مسکین

    همه شب دیدۀ بیدار و حیران بر سحر دارد

    لگد کوبِ فراقت گر مرا خاکی کند شاید

    مگر بازآورد بادی که بر کویت گذر دارد

    چرا باید نزاری را نظر جز بر تو افکندن

    روا نبود جهان دیدن به چشمی کز تو بر دارد

    کسی کش هم دمی باشد ازو چندی جدا ماند

    عجب می دارم ار هرگز دگر عزمِ سفر دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha