کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوش تر از عشق پرستی به جهان کاری نیست

    جان ندارد که دلش از پی دل داری نیست

    هم دم دیو به از مونس خود ، خود بودن

    آدمی نیست حقیقت که پری داری نیست

    نشود عافیت و عشق مسلّم کس را

    هر دو با هم مطلب ، نیست به هم آری نیست

    هر کجا نی شکری زهر گیاهی با اوست

    هیچ گل نیست که بر دامن او خاری نیست

    مار اگر بر سر گنج است چه شاید کردن

    گنج بی مار بود نیک مرا باری نیست

    یار شایسته ندارد کس وگر دارد نیز

    اغلب آن است که بی صحبت اغیاری نیست

    من خودم آن روز نخواهم که شب آید بر من

    کان شب اندر نظرم تا به سحر یاری نیست

    خون بخورده ست نزاری و نخورده ست بری

    شاخ عشق است که از عیش بر او باری نیست

    عشق بگذار گر آسایش خود می طلبی

    زان که در عشق ز آسودگی آثاری نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha