کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به جفتِ چشمِ سیاه و به ابروی طاقت

    که در فراق تو ام نیست بیش از این طاقت

    هلاک می شوم آخر بیا و دستم گیر

    که پاد زهر دل است آن لب چو تریاقت

    مگر هم ایلچیِ آه صبح گاهیِ من

    بر تو آید و باز آورد ز ییلاقت

    به زندگانی خویش از تو راحتی نبود

    مرا اگر بنمیرد رقیب ایقاقت

    پری وشا تو چه ترکی که کم فرشته بود

    به شکل و شیوه و خوی و سرشت و اخلاقت

    مگر در آینه بینی وگرنه ممکن نیست

    به نیکویی که نظیری بود در آفاقت

    به باغ سرو در آرد به پای بوس تو سر

    اگر ز موزه به عمدا برون کنی ساقت

    کلاه بر نه و زلفت به دوش باز انداز

    نهان مکن که دریغ است زیر قلپاقت

    خوشا که حلقه بجنبانم و تو گویی کیست

    نزاری آه بر‌آرد که من زِ عشّاقت

    به زینهار که با حسنِ طلعتی که توراست

    به چشمِ پاک نظر کی کنند عشّاقت

    به دفع چشم بد از روی بر مگیر نقاب

    که بس عجایب و خوب آفرید خلّاقت

    اگر چه سرمه شود استخوانم اندر خاک

    بود روان نزاری هنو‌ز مشتاقت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha