کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هیچ طبیبم دوایِ درد نگفته ست

    درد که درمان پذیر نیست شگفت است

    هر کسَم از علّتی بگفت علاجی

    نیش به ظاهر زدند و ریش نهفته ست

    بر که کنم اعتماد و با که بگویم

    کاین دلِ بی چاره را چه درد گرفته ست

    هم برِ لیلی برم حکایتِ مجنون

    آن شنود ماجرایِ شب که نخفته ست

    تا ز کجا سر برآرد این همه سودا

    کز دلِ غافل در اندرون بنهفته ست

    بویِ گلی می برم که گل بُنِ فطرت

    هرگز از آن تازه تر گلی نشکفته ست

    قبلۀ اهلِ دل است از آن دلِ نا اهل

    روی به محرابِ طاقِ ابرویِ جفت است

    خاک بر آن سر بود که خاکِ زمین را

    در قدمِ نازنین به دیده نرفته ست

    این همه سهل است ترهاتِ به تقلید

    جهلِ مرکب نگر که در پذرفته ست

    هیچ سخن گفته اند نیست نگفته

    این که تو گفتی نزاریا که نگفته ست

    باش که در دُرجِ سر به مُهرِ گهرها

    هست که الماس کس هنوز نسفته ست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha