کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    قیامت است سفر کردن از دیار حبیب

    مرا همیشه قضا را قیامت است نصیب

    به ناز خفته چه داند که دردمند فراق

    به شب چه می گذراند علی الخصوص غریب

    به قهر می روم و نیست آن مجال که باز

    به شهر دوست قدم در نهم ز دست رقیب

    پدر به صبر نمودن مبالغت می کرد

    که ای پسر بس از این روزگار بی ترتیب

    جواب گفتم از این ماجرا بس ای بابا

    که درد ما نپذیرد دوا به جهد طبیب

    مدار توبه توقع ز من که در مسجد

    سماع چنگ تامّل کنم نه وعظ خطیب

    به مکتب از چه فرستادی ام نکو ناید

    گرفت ناخن چنگی به ضرب چوب ادیب

    هنوز بوی محبت زخاکم آید اگر

    جدا شود به لحد بند بندم از ترکیب

    به اختیار نزاری سفر نکرد آری

    ستم غریب نباشد ز روزگار غریب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha