کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صبر ما از دوستان ناممکن است

    آشکارا و نهان ناممکن است

    عشق بی تشنیع و بی تکلیف نیست

    ور طمع داری همان ناممکن است

    هیچ رحمش نیست بر فریاد من

    خود رقیب مهربان ناممکن است

    گرملامت رفت بر من گر جفا

    عاشقی(بی) این آن ناممکن است

    ورنه بار عشق بایستی کشید

    احتمال از ناتوان ناممکن است

    گر کسی را طاقت تسلیم نیست

    از قضا کردن کران ناممکن است

    چون عصای موسی اژدرها شدن

    چوب دست هر شبان ناممکن است

    آرزومندم ولی پیرانه سر

    اتصالم با جوان ناممکن است

    عاشقی، مستی ، ز دنیا فارغی

    چون نزاری در جهان ناممکن است

    جان جان ها چیست جام جان فزا

    زندگی بی جان جان ناممکن است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha