کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    قصد به جان کرده ای ای دل محنت پرست

    دیده نهادی به صبر ، دوست بدادی ز دست

    بس که بسر برزدی دست به حسرت ولیک

    سود ندارد دریغ ، صید چو از دام رست

    سینه ی مجروح را وصل چو مرهم نهاد

    ضربتِ پیکان هجر ، باز جراحت بخست

    رغبت دنیا مکن ؛ دوست بدنیا مده

    هرکه ثباتیش هست دل بجهان در نبست

    دور زمانت اگر تا بفلک برکشد

    هم کُنَدَت عاقبت زیرِ گِل این خاک پست

    یکدم اگر یافتی کُنجی و اهل دلی

    حاصل آن یکدم است ، هرچه در ایٌام هست

    بی هنر عیب جوی ، غیبت ما گو بگوی

    کِی بملامت رود مهر که در دل نشست

    روز قیامت بهوش ، باز نیاید هنوز

    هرکه به حلقش رسد جرعه ی جام الست

    چاشنی ای یافته ست بی سببی نیست هم

    موجب شیرینی است ، شور نزاری مست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha