کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دستم نمی دهد که بدارم ز یار دست

    او پای درکشید و مرا کرد پای بست

    سوزش به دل برآمد و راه نفس گرفت

    عشقش ز در درآمد و در کنج جان نشست

    در عشق رازپوشم و معشوق پرده سوز

    در هجر ناشکیبم و دل بر جفاپرست

    گر ناسزاش دانم و گویم که هست نیست

    ور بی وفاش خوانم و گویم که نیست هست

    ای چشم عقل خسته ی آن غمزه ی چو تیر

    وی پای خلق بسته ی آن زلف همچو شست

    بر آسمان ز طلعت روی تو مه خجل

    در بوستان ز قامت چست تو سرو پست

    وصل تو جان دل شده را مایه ی حیات

    هجر تو حلق غم زده را تخمه ی کبست

    به زین نگاه کن به نزاری چو ناگهش

    مست تمام کردی از آن چشم نیم مست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha