کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به عهد حسن تو بس فتنه کز جهان برخاست

    مرا هوای تو ای ماه مهربان برخاست

    مگر میان تو گفتم درآورم به کنار

    نشد کنار و بسی فتنه از میان برخاست

    خلیل وار توانم نشست بر آتش

    ولیکن از سر کویت نمی توان برخاست

    به جویبار چمن بر گذشت قامت تو

    ز عکس سایه ی او سرو بوستان برخاست

    صبا ز جیب عرق چین تو دمی در داد

    دل من از سر جان آستین فشان برخاست

    نسیم زلف تو تا در دماغ من بنشست

    خیال خال تو تا پیش من عیان برخاست

    ز شش جهات وجودم زمان زمان دم دم

    هزار فتنه ز تاثیر این و آن برخاست

    خیال روی تو در چشم عارفان بنشست

    ز کنج صومعه فریاد الامان برخاست

    ز در درآی و دمی در کنار من بنشین

    که بی تو از همه اعضای من فغان برخاست

    به گریه گرچه درآیم ز غایت رقت

    ز چشم من مژه ها چون سر سنان برخاست

    فسردگان خبر از سوز ما نمی دارند

    میان ما و مُشَنّع خلاف از آن برخاست

    به هر کجا که نزاری به سوز دل بنشست

    فغان ز سدره نشینان آسمان برخاست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha