کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مشتاق روی دوست که حالش مشوش است

    گر پابرهنه بر سر آتش رود خوش است

    از سوختن گزند نباشد خلیل را

    گر زان که شش جهات جهان جمله آتش است

    چون تیر بی حجاب شوم در سرای دوست

    گر صد رقیب بر در و بامش چو آرش است

    از فرش عار دارد و از عرش بگذرد

    آن کو به بحر عشق درافکنده مفرش است

    در چشمش آدمی همه دیوند هر که را

    میل نظر به جانب یار پری وش است

    عاقل رضای دوست به دنیا و دین نداد

    ما فارغیم و خاک بر آن سر که سرکش است

    ما و قرابه ی می و کنج خرابه یی

    اینجا چه جای طاق و رواق منقّش است

    درکش نزاریا سر از این طاق سرنگون

    درخورد صحبت تو حریف قدح کش است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha