کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا به دیدن تو اشتیاق چندان است

    که تشنه را به بیابان ، به آب حیوان است

    چنان به ذکر تو مشغول خاطرم شب وروز

    که ورد نام تو بالای حرز ایمان است

    مگر تو یوسف گم گشته ای و من یعقوب

    که کنج کلبه من بی تو بیت احزان است

    ز رستخیز قیامت کسی خبر دارد

    که تا به روز شبی در عذاب هجران است

    اگر به چاه درم با تو در گل ستانم

    وگر به باغ روم بی تو همچو زندان است

    شب وصال تو بوده ست گوئیا شب قدر

    ولی چو قدر بشناختم چه درمان است

    به خواب زلف تو گفتم مگر توانم دید

    خیال می پزم این خواب هم پریشان است

    کدام خواب ،که گر بر حریر می خسبم

    به زیر پهلوی من نشتر مغیلان است

    مگر خود این شب یلدا به روز دانم برد

    کدام یلدا کاین شب هزار چندان است

    هرآن که داغ جدایی ندید پندارد

    که این مفارقت از دوست کردن آسان است

    چو حلقه بر در جانان زنند و بگشایند

    به اعتقاد نزاری درِ بهشت آن است

    اجازت است که افسرده احتراز کند

    حدیث سوخته با اندرون سوزان است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha