کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر مفارقت ای دوست بر تو آسان است

    دل تو را نتوان گفت دل که سندان است

    اگر شکیب ندارد نیازمند وصال

    بدش مگو که مشتاق روی جانان است

    اگر گدایی عاشق شود خجل مکنش

    به سرزنش که اسیر ایاز سلطان است

    هر آدمی که پری پیکری به دست نکرد

    هنوز حاشا در پای گاه حیوان است

    در آن وجود که از عشق جنبشی نبود

    بود معاینه چون صورتی که بی جان است

    تورا عذاب شب گور هایل است و مرا

    عذاب روز جدایی هزار چندان است

    زباد رایحه ی شهرِ دوست می آید

    مگر برید صبا هد هد سلیمان است

    قیاس کن تو که فردوس مطلق است عراق

    مرا چه فایده چون دوست در قهستان است

    گریز کردن از اصحاب غیر مصلحت است

    علی الضروره اگر عزمشان به ایران است

    به اتفاق رفیقان مشوش احوال اند

    نه هم نزاری و بس زین سفر پشیمان است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha