کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر چه هر چه تو گویی صواب من آن است

    ولی چو دل به خطا می رود چه درمان است

    به روای ترکم اگر ترک جان بیاد گفت

    ازو دریغ ندارم که خوشتر از جان است

    مرا امید به هشیاری و صلاح نماند

    که خاطر از پی ترکان مست چشمان است

    ز عمر چیزی باقی نماند و ما فیها

    هنوز تا نفس آخرین بر آن سان است

    دلی ندارم و جمعیتی و غم خواری

    عجب نباشد اگر خاطرم پریشان است

    زغرقه بودن من فارغی درین گرداب

    ترا که بر لب جویی نشسته آسان است

    زهر صفت که کنند آفتاب گردون را

    رخش هنوز به خوبی ،هزار چندان است

    ز ناف آهوی تبّت دگر مگو که خطاست

    هزار چین اش در زیر زلف پنهان است

    غرض صلاح منش نیست مصلحت بین را

    حسد دمار بر آرد از او غرض آن است

    نزاریا به بلایی که مبتلا شده ای

    اگر تو شرح دهی ورنه می توان دانست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha