کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بس فتنه کز آن نگار برخاست

    آشوب ز هر دیار برخاست

    هر جا که دلیست صیدِ او شد

    تا در طلبِ شکار برخاست

    هرجا که چو گل به حسن بنشست

    سرو از لبِ جویبار برخاست

    خوبان همه روی در کشیدند

    تا پرده ز رویِ یار بر خاست

    هر کس به کنارهیی نشستند

    تا او ز میانِ کار برخاست

    بنشست به خلوت و قیامت

    از خلق به زینهار برخاست

    برداشت کرانهیی ز برقع

    فریاد زِ روزگار برخاست

    با عقل که صلح کرده بودیم

    عشق آمد و کارزار برخاست

    بر صبر قرار داده بودیم

    شوق آمد و آن قرار برخاست

    دیرست که در میان عشّاق

    رسمِ خرد و وقار برخاست

    بیچاره دلم که از سرِ جان

    هر روز هزار بار برخاست

    بر خاکِ درش نشست و طوفان

    از حاسدِ خاکسار برخاست

    گر خاک شود نمیتواند

    زان خاک به صد غبار برخاست

    نا دیده جمالِ گل نزاری

    دیدی که هزار خار برخاست

    ننشسته هنوز در میان یار

    صد خصم ز هر کنار برخاست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha