به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
آوازه آن جمال برخاست
ما را طمعِ محال برخاست
از حسنِ جمال او خبر شد
جانم ز پیِ وصال برخاست
در دیده خیالِ وصل بنشست
سودا همه زین خیال برخاست
بنمود جمال و باز پوشید
تا این همه قیل و قال برخاست
غوغایِ قیامتی دگربار
از حاسدِ بد سگال برخاست
ای دوست درآ و فارغم کن
کز خویشتنم ملال برخاست
عمرم ز بس انتظار بگذشت
صبرم ز بس احتمال برخاست
عشق آمد و رستخیز حیرت
از عقل شکسته حال برخاست
پندار نزار یا قیامت
پیش از تو به چند سال برخاست
مردانه ز پیشِ خویش برخیز
اینک حُجُب از جمال برخاست
هرگز نرسد به هیچ مقصد
هر کز قدمِ رجال برخاست
در بادیهء امید باید
تشنه ز لبِ زلال برخاست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.