کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ره نباشد در حریم عشق هر اوباش را

    طاقت خورشید ناممکن بود خفاش را

    پادشاهی نیست جز درویشی و آزادگی

    پس میسر نیست هفت اقلیم جز قلاش را

    گر تفرج می‌کنی باری بیا طوفی بکن

    عالم دردی کشان بی غم خوش باش را

    دور باش از اهل دنیا زان که نا ایمن بود

    روزگار از خوف سلطان حاجب و فراش را

    نیک خواه و نیک باش و نیک بین و نیک دان

    چون قلم رفته ست بر لوح ازل نقاش را

    دم مزن با نفس ناقص مشورت با عقل کن

    مرد عاقل کی به نامحرم برد کنکاش را

    سینه خالی کن نزاری تا فرود آید ملک

    گر نه کی بتوان کشیدن کینه و پرخاش را

    آتش خشمت بریزد آب روی ایمن مباش

    آب جوی است آب رویت در نظر فحاش را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha