کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خنک دلی که زمام رضا دهد به قضا

    چو روزگار نگردد ز اقتضای رضا

    به نوکِ کلک ازل هر چه بودنیست نگاشت

    قضای کن فیکون بر صحیفة مبدا

    نشان معرفتِ مرد صادق آن باشد

    که اقتدا به توکل کند به خوف و رجا

    به پای مردی عقل زبون چه دفع کنیم

    مبارک است بلایی که روی کرد به ما

    فلک چگونه موافق شود مبند خیال

    قضا چگونه حمایت کند مپز سودا

    چه نیک بخت بود بنده ای که در همه حال

    سپاس دارد و راضی شود به حکم خدا

    نزاریا به کلید طمع گشاده نشد

    در سرایِ فراخ آسمانِ تنگ فضا

    طواف کعبة مقصود کن که بی مقصود

    بسی شد آمد کردی به فکر بی سر و پا

    میسرت نشود جز به خلوت آسایش

    مسلمت نشود جز به عزلت استغنا

    زبون نگشت چو موسیجة خرف مرغی

    که آشیانة عزلت گرفت چون عنقا

    جهان و هر چه در او هست نیست جز فانی

    کسی چگونه نهد دل بر این مقام فنا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha