حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۱: خنک دلی که زمام رضا دهد به قضا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خنک دلی که زمام رضا دهد به قضا چو روزگار نگردد ز اقتضای رضا به نوکِ کلک ازل هر چه بودنیست نگاشت قضای کن فیکون بر صحیفة مبدا نشان معرفتِ مرد صادق آن باشد که اقتدا به توکل کند به خوف و رجا به پای مردی عقل زبون چه دفع کنیم مبارک است بلایی که روی کرد به ما فلک چگونه موافق شود مبند خیال قضا چگونه حمایت کند مپز سودا چه نیک بخت بود بنده ای که در همه حال سپاس دارد و راضی شود به حکم خدا نزاریا به کلید طمع گشاده نشد در سرایِ فراخ آسمانِ تنگ فضا طواف کعبة مقصود کن که بی مقصود بسی شد آمد کردی به فکر بی سر و پا میسرت نشود جز به خلوت آسایش مسلمت نشود جز به عزلت استغنا زبون نگشت چو موسیجة خرف مرغی که آشیانة عزلت گرفت چون عنقا جهان و هر چه در او هست نیست جز فانی کسی چگونه نهد دل بر این مقام فنا حکیم نزاری قهستانی