کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نیست آسان خون نعمت های الوان ریختن
    برگریزان مکافات است دندان ریختن
    سالها گل در گریبان ریختی چون نوبهار
    مدتی هم اشک می باید به دامان ریختن
    چشمه خورشید را شبنم نیندازد ز جوش
    چند آب سرد بر خون شهیدان ریختن؟
    تلخی منت حلاوت می برد از شهد جان
    آبرو نتوان برای آب حیوان ریختن
    با سبکروحان به سر بر، تا توانی همچو گل
    در کنار دشمن خود خرده جان ریختن
    می تواند بلبل ما از غبار بال و پر
    در گریبان خزان رنگ گلستان ریختن
    بر سر شورست اشکم، نوح تردستی کجاست
    تا ز چشمم یاد گیرد رنگ طوفان ریختن
    آنقدر موج حلاوت زد دهان او که مور
    می تواند قندها از شیره جان ریختن
    حسن را صائب گزیر از دودمان زلف نیست
    شمع عالمسوز را بی رشته نتوان ریختن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha