کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر دو عالم یک قدم باشد به پای بیخودی
    ای هزاران خضر فرخ پی فدای بیخودی
    بلبل هر بوستان و جغد هر ویرانه نیست
    در فضای عرش می پرد همای بیخودی
    عقده دل را مبر سربسته با خود زیر خاک
    عرض کن بر ناخن مشکل گشای بیخودی
    با لب پرخنده چون سوفار می آید برون
    غنچه پیکان ز باغ دلگشای بیخودی
    بر سر هر موی خود صد کوه آهن بسته ای
    چون ترا از جا رباید کهربای بیخودی؟
    یار کارافتاده را یاری هم از یاران بود
    باده می دارد چراغی پیش پای بیخودی
    مدتی در تنگنای آب و گل گشتی بس است
    چند روزی هم سفر کن در فضای بیخودی
    دانه ما رو سفید از گردش این آسیاست
    آه اگر از گردش افتد آسیای بیخودی
    دیده مور آیدش ملک سلیمان در نظر
    چشم هر کس باز گردد در فضای بیخودی
    این جواب آن غزل صائب که ملا گفته است
    ای سری و سروری ها خاک پای بیخودی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha