کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو دست افشانی جان را چه دانی؟
    تو شور این نمکدان را چه دانی؟
    تو چون خس رو به ساحل می کنی سیر
    دل دریای عمان را چه دانی؟
    ترا در سردسیر تن مقام است
    بهار عالم جان را چه دانی؟
    ترا پا در گل تعمیر رفته است
    حضور کنج ویران را چه دانی؟
    ترا بر نعمت الوان بود چشم
    جراحت های الوان را چه دانی؟
    ترا نشکسته در پا نوک خاری
    عیار نیش مژگان را چه دانی؟
    تو کز صور قیامت برنخیزی
    اشارات خموشان را چه دانی؟
    تو در آیینه محوی چون سکندر
    مقام آب حیوان را چه دانی؟
    تو در صید مگس چون عنکبوتی
    شکار شیرمردان را چه دانی؟
    رگ خواب ترا غفلت گرفته است
    حضور صبح خیزان را چه دانی؟
    تو دایم از غم رزقی پریشان
    سر زلف پریشان را چه دانی؟
    تو چون فرشی ز نقش خویش غافل
    مقام عرش رحمان را چه دانی؟
    گرفتم داغ ظاهر را شمردی
    جراحت های پنهان را چه دانی؟
    ترا غفلت جوال پنبه کرده است
    صدای شهپر جان را چه دانی؟
    ترا درد طلب از جا نبرده است
    نشاط پایکوبان را چه دانی؟
    به گرد خویش دایم می زنی چرخ
    تو راز چرخ گردان را چه دانی؟
    ترا با اطلس و مخمل بود کار
    قماش گلعذاران را چه دانی؟
    نیفتاده است از دست تو چیزی
    تو حال خاک بیزان را چه دانی؟
    ترا ننشسته بر رخسار گردی
    صفای خاکساران را چه دانی؟
    گرفتم در گهر صاحب وقوفی
    بهای عقد دندان را چه دانی؟
    به گوشت می رسد حرفی ز صائب
    تو حال دردمندان را چه دانی؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha