کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرکز عیش است آن دهان که تو داری
    عمر دوباره است آن لبان که تو داری
    از دل یاقوت آه سرد برآرد
    این لب لعل گهرفشان که تو داری
    خانه صبر مرا به آب رساند
    این گل روی عرق فشان که تو داری
    گرد برآرد ز شیشه خانه دلها
    این دل سنگین بی امان که تو داری
    چشم تماشاییان چو حلقه رباید
    این قد و بالای چون سنان که تو داری
    حلقه کند زود نام شهرت یاقوت
    گرد لب آن خط دلستان که تو داری
    نقطه موهوم را دو نیم نماید
    در دهن تنگ آن زبان که تو داری
    پنجه خورشید را چو موم گدازد
    این نگه آتشین عنان که تو داری
    در جگر زهد خشک شیشه شکسته است
    این لب میگون می چکان که تو داری
    هیچ کس از هیچ، هیچ چیز نخواهد
    ایمنی از بوسه زان دهان که تو داری!
    چین جبینی بس است کشتن ما را
    تیر نمی خواهد این کمان که تو داری
    صائب مسکین کناره کرد ز عالم
    تا به کنار آرد آن میان که تو داری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha