به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ورود / ثبت نام
ورود به گنجینه فارسی
کاربر جدید هستید ؟
ثبت نام
سفارش های من
پرداختی های من
پیام های من
تغییر کلمه عبور
خروج
صفحه اصلی
ایران بزرگ
افغانستان
تاجیکستان
کشورهای دیگر
حمایت مالی
بازارچه گنجینه فارسی
همه سخنوران
ابن سینا | شیخ الرئیس
ابن یمین
ابوالحسن فراهانی
ابوالفرج رونی
ابوالقاسم فردوسی
ابوسعید ابوالخیر
ابولقاسم لاهوتی
ابومنصور دقیقی
ابومنصور معمری
اثیر اخسیکتی
ادیب صابر ترمذی
آذر بیگدلی
ازرقی هروی
استاد رودکی
اسدی توسی
اسیر شهرستانی
اسیری لاهیجی
آشفته شیرازی
اشو زرتشت
افسر کرمانی
افسرالملوک عاملی
اقبال لاهوری
الهامی کرمانشاهی
امام غزالی
امامی هروی
امیر حسینی غوری
امیر خسرو دهلوی
امیر معزی
امیرشاهی سبزواری
انوری ابیوردی
اهلی شیرازی
اوحدالدین کرمانی
اوحدی مراغه ای
ایرانشاه
ایرج میرزا
بابا افضل کاشی
بابا طاهر
بارق شفیعی
بازار صابر
بدیع بلخی
بلند اقبال
بیدل دهلوی
بیرنگ کوهدامنی
بیهقی
پروین اعتصامی
پوریای ولی
ترکی شیرازی
تیمورشاه درانی
جامی هروی
جلال عضد یزدی
جمال الدین اصفهانی
جهان ملک خاتون
جویا تبریزی
جیحون یزدی
چاندرا بهان برهمن
حاجب شیرازی
حافظ شیرازی
حزین لاهیجی
حِسام خوسفی
حسن غزنوی
حسین خوارزمی
حسین کنگرتی
حکیم سبزواری
حکیم سنایی غزنوی
حکیم عمر خیام
حکیم ناصر خسرو
حکیم نزاری قهستانی
حکیم نظامی گنجوی
حمیدالدین بلخی
حیدر شیرازی
حیدری وجودی
خاقانی شروانی
خالد نقشبندی
خلیل الله خلیلی
خواجه عبدالله
خواجه نصیرالدین توسی
خواجوی کرمانی
خیالی بخاری
داوی پریشان
دهقان کابلی
رابعه بلخی
رحیم خان خانان
رشحه اصفهانی
رضا مایل هروی
رضاقلی هدایت
رضیالدین آرتیمانی
رفیق اصفهانی
رهی معیری
زرتشت بهرام پژدو
سحاب اصفهانی
سراج قمری
سراینده فرامرز نامه
سرمد کاشانی
سعدالدین وراوینی
سعدی شیرازی
سعیدا یزدی
سلطان باهو
سلطان محمود
سلطان ولد
سلمان ساوجی
سلیم تهرانی
سلیمان لایق
سلیمی جرونی
سوزنی سمرقندی
سیدای نَسَفی
سیف فرغانی
شاه نعمت الله
شاهدی
شرف الدین بخاری
شمس مغربی
شهابالدین سُهرِوَردی
شهرزاد | هزار و یک شب
شهریار
شوکت بخاری
شیخ بهایی
شیخ فخرالدین عراقی
صابر همدانی
صامت بروجردی
صائب تبریزی
صغیر اصفهانی
صفای اصفهانی
صفی علیشاه
صوفی محمد هروی
ضیاءالدین نَخشَبی
طاهره زرین تاج
طبیب اصفهانی
طغرای مشهدی
طغرل احراری
ظهیر فاریابی
ظهیری سمرقندی
عارف قزوینی
عبادی مروزی
عباس صبوحی
عبدالحق بیتات
عبدالقادر گیلانی
عبدالواسع جبلی
عبید زاکانی
عرفی شیرازی
عروضی سمرقندی
عسجدی مروزی
عشقری
عطار تونی
عطار نیشابوری
علی شیر نوایی
عمادالدین نسیمی
عمان سامانی
عمعق بخاری
عنصرالمعالی کیکاووس
عنصری بلخی
عینالقضات همدانی
عیوقی
غالب دهلوی
غبار همدانی
فایز دشتی
فخر الدین اسعد گرگانی
فرخی سیستانی
فرخی یزدی
فرزانه خجندی
فروغی بسطامی
فصیحی هروی
فضولی بغدادی
فغانی شیرازی
فلکی شروانی
فیاض لاهیجی
فیض کاشانی
قاسم انوار
قانعی توسی
قائم مقام فراهانی
قدسی مشهدی
قرآن به فارسی
قصاب کاشانی
قطران تبریزی
قهار عاصی
قوامی رازی
قیصر امین پور
کارو
کسایی مروزی
کلیم کاشانی
کمال الدین اصفهانی
کمال الدین خجندی
کوهی
گل نظر کلدی
گلرخسار صفی اوا
گورو گوبیند سینگ
لایق شیرعلی
لبیبی
مجد همگر
مجیرالدین بیلقانی
محتشم کاشانی
محقق ترمذی
محمد بن منور
محمد كوسج
محمود شبستری
محیط قمی
محیی الدین ابن عربی
مختاری غزنوی
مخفی بدخشی
مسعود سعد سلمان
مشتاق اصفهانی
ملا احمد نراقی
ملا مسیح پانی پتی
منوچهری دامغانی
مهستی گنجوی
مولانا بلخی
مولانا ناصر بخاری
مومن قناعت
میرداماد
میرزا آقاخان کرمانی
میرزا حبیب خراسانی
میرزا قاآنی
میرزاده عشقی
میلی مهشدی هروی
نجم الدین رازی
نصرالله منشی
نصیر جهرمی
نظام قاری
نظیری نیشابوری
نعیم فراشری آلبانیایی
نورعلی شاه
نوعی خبوشانی
نیر تبریزی
هاتف اصفهانی
هلالی جغتایی
همام تبریزی
هوشنگ ابتهاج
واعظ قزوینی
وحدت کرمانشاهی
وحشی باقفی
وحید قزوینی
وطواط بلخی
وفایی شوشتری
وفایی مهابادی
همه آثار
منوی دسترسی
صفحه اصلی
پیام های من
ایران
افغانستان
تاجیکستان
کشورهای دیگر
پشتیبانی مالی از شاعر یا کتاب
حمایت مالی
بازارچه گنجینه فارسی
ورود به صفحه کاربری
تماس با ما
درباره ما
صفحه اصلی
کتابخانه دیجیتال
کتابخانه دیجیتال
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
صائب تبریزی
صائب تبریزی
دیوان اشعار | صائب تبریزی
غزلیات صائب
غزل 6001 - 6995
554
غزل شمارهٔ ۶۰۰۱: نیستم در عشق کافر ماجرای سوختن
غزل شمارهٔ ۶۰۰۲: نیست آسان خون نعمت های الوان ریختن
غزل شمارهٔ ۶۰۰۳: بر سبکروحان گران نبود بپا برخاستن
غزل شمارهٔ ۶۰۰۴: چون صدف تا چند پیش ابر دست افراشتن
غزل شمارهٔ ۶۰۰۵: نیست معشوقی همین زلف چلیپا داشتن
غزل شمارهٔ ۶۰۰۶: پیش اهل دل ادب منظور باید داشتن
غزل شمارهٔ ۶۰۰۷: پیچ و تاب عشق را نتوان ز جان برداشتن
غزل شمارهٔ ۶۰۰۸: راز را در سینه دشوارست پنهان داشتن
غزل شمارهٔ ۶۰۰۹: کار هر بی ظرف نبود عشق پنهان داشتن
غزل شمارهٔ ۶۰۱۰: اندکی کوتاه کن زلف بلند خویشتن
غزل شمارهٔ ۶۰۱۱: موج دریا را نباشد اختیار خویشتن
غزل شمارهٔ ۶۰۱۲: به که غافل باشد آن سرو روان از خویشتن
غزل شمارهٔ ۶۰۱۳: چند چون طاوس باشی محو بال خویشتن
غزل شمارهٔ ۶۰۱۴: آدمی را نیست خصمی چون جمال خویشتن
غزل شمارهٔ ۶۰۱۵: تندخویان می زنند آتش به جان خویشتن
غزل شمارهٔ ۶۰۱۶: برده ام تا از سر کویت نشان خویشتن
غزل شمارهٔ ۶۰۱۷: هیچ همدردی نمی یابم سزای خویشتن
غزل شمارهٔ ۶۰۱۸: عشق در بند گران است از وفای خویشتن
غزل شمارهٔ ۶۰۱۹: پیش هر تلخی نریزم آبروی خویشتن
غزل شمارهٔ ۶۰۲۰: حق گوهر چیست، آب و رنگ گوهر یافتن
غزل شمارهٔ ۶۰۲۱: در محبت راز سر پوشیده نتوان یافتن
غزل شمارهٔ ۶۰۲۲: سر به زانوماندگان را طاق می گردد سخن
غزل شمارهٔ ۶۰۲۳: در لب جان پرور جانان نمی ماند سخن
غزل شمارهٔ ۶۰۲۴: دل مدام از خط و زلف یار می گوید سخن
غزل شمارهٔ ۶۰۲۵: نیست از منصور اگر مستانه می گوید سخن
غزل شمارهٔ ۶۰۲۶: هر که باشد چون قلم از سینه چاکان سخن
غزل شمارهٔ ۶۰۲۷: می نشاند آن دهان تنگ را در خون سخن
غزل شمارهٔ ۶۰۲۸: می شود نقل مجالس چون شود شیرین سخن
غزل شمارهٔ ۶۰۲۹: چون قلم آن را که در سر هست سودای سخن
غزل شمارهٔ ۶۰۳۰: دست رد مشکل بود بر توشه عقبی زدن
غزل شمارهٔ ۶۰۳۱: لشکر خط ملک حسنت را به هم خواهد زدن
غزل شمارهٔ ۶۰۳۲: باده با رندان صافی سینه می باید زدن
غزل شمارهٔ ۶۰۳۳: باده بی لعل لب دلبر نمی باید زدن
غزل شمارهٔ ۶۰۳۴: تا توان خاموش بودن دم نمی باید زدن
غزل شمارهٔ ۶۰۳۵: تا به کی پوشیده از همصحبتان ساغر زدن
غزل شمارهٔ ۶۰۳۶: چند حرف آب و نان چون مردم غافل زدن
غزل شمارهٔ ۶۰۳۷: بخیه تا کی بر لباس تن ز آب و نان زدن
غزل شمارهٔ ۶۰۳۸: چیست دانی عشقبازی، بی سخن گویا شدن
غزل شمارهٔ ۶۰۳۹: استخوان من اگر رزق هما خواهد شدن
غزل شمارهٔ ۶۰۴۰: عاقبت این مرغ وحشی زین قفس خواهد شدن
غزل شمارهٔ ۶۰۴۱: شوق ما بال و پر جسم گران خواهد شدن
غزل شمارهٔ ۶۰۴۲: ای که چون گل خنده بر اوضاع عالم می زنی
غزل شمارهٔ ۶۰۴۳: خانه سوز و آشیان پرداز می باید شدن
غزل شمارهٔ ۶۰۴۴: در حضور بلبلان خاموش می باید شدن
غزل شمارهٔ ۶۰۴۵: پیش مستان از خرد بیگانه می باید شدن
غزل شمارهٔ ۶۰۴۶: مرد غوغا نیستی سرور نمی باید شدن
غزل شمارهٔ ۶۰۴۷: از سرانجام سفر غافل نمی باید شدن
غزل شمارهٔ ۶۰۴۸: چون توان قانع به پیغام از لب دلبر شدن
غزل شمارهٔ ۶۰۴۹: چند سرگردان درین دریای بی لنگر شدن
غزل شمارهٔ ۶۰۵۰: گر تو ای سرو روان خواهی هم آغوشم شدن
غزل شمارهٔ ۶۰۵۱: عمر اگر باشد ز قید تن رها خواهم شدن
غزل شمارهٔ ۶۰۵۲: با هوسناکان چنین گر آشنا خواهی شدن
غزل شمارهٔ ۶۰۵۳: زندگی بخشا! روان چند کس خواهی شدن
غزل شمارهٔ ۶۰۵۴: چند با من سرکش ای سرو روان خواهی شدن
غزل شمارهٔ ۶۰۵۵: بی کشش نتوان برون از قید دنیا آمدن
غزل شمارهٔ ۶۰۵۶: غنچه سان مهر خموشی بر لب گفتار زن
غزل شمارهٔ ۶۰۵۷: آب را بر باد ده، در چشم آتش خاک زن
غزل شمارهٔ ۶۰۵۸: از خموشی مشت خاک بر دهان قال زن
غزل شمارهٔ ۶۰۵۹: نیستی کوه گران، بر سیر پشت پا مزن
غزل شمارهٔ ۶۰۶۰: با توانایی به اهل فقر استغنا مزن
غزل شمارهٔ ۶۰۶۱: حلقه بر هر در چو خورشید سبک لنگر مزن
غزل شمارهٔ ۶۰۶۲: چرخ را خاکستری از برق سودا کرد حسن
غزل شمارهٔ ۶۰۶۳: می گدازد شیشه دل را می رنگین حسن
غزل شمارهٔ ۶۰۶۴: گرد غم فرش است دایم در غم آباد وطن
غزل شمارهٔ ۶۰۶۵: چون سکندر خانه عمر از اثر آباد کن
غزل شمارهٔ ۶۰۶۶: روز چون روشن شود زان روی انور یاد کن
غزل شمارهٔ ۶۰۶۷: با کمند زلف تسخیر دل افگار کن
غزل شمارهٔ ۶۰۶۸: زلف مشکین را ز صبح عارض خود دور کن
غزل شمارهٔ ۶۰۶۹: بهر معنی های رنگین لفظ را پرداز کن
غزل شمارهٔ ۶۰۷۰: مطربا صبح است، قانون صبوحی ساز کن
غزل شمارهٔ ۶۰۷۱: سینه را از آرزو چون بی نیازان پاک کن
غزل شمارهٔ ۶۰۷۲: سرکشی بگذار پیش امر حق تسلیم کن
غزل شمارهٔ ۶۰۷۳: صبح شد ساقی بیا فکر من افتاده کن
غزل شمارهٔ ۶۰۷۴: سر به پیش انداختن از بردباری پیشه کن
غزل شمارهٔ ۶۰۷۵: ای دل از پست و بلند روزگار اندیشه کن
غزل شمارهٔ ۶۰۷۶: ساقیا صبح است می از شیشه در پیمانه کن
غزل شمارهٔ ۶۰۷۷: صبح شد ساقی نقاب دختر رز برفکن
غزل شمارهٔ ۶۰۷۸: گر طلبکار حضوری لب به غیبت وامکن
غزل شمارهٔ ۶۰۷۹: نیستی چون اهل معنی لب به دعوی وا مکن
غزل شمارهٔ ۶۰۸۰: صید دل زین بیش با موی میان خود مکن
غزل شمارهٔ ۶۰۸۱: سرمه را هم محرم چشم سیاه خود مکن
غزل شمارهٔ ۶۰۸۲: ای دل روشن حجاب از طارم اخضر مکن
غزل شمارهٔ ۶۰۸۳: بر نظربازان ستم در ابتدای خط مکن
غزل شمارهٔ ۶۰۸۴: در سرانجام عمارت عمر خود باطل مکن
غزل شمارهٔ ۶۰۸۵: دل غمین ز اندیشه روزی درین عالم مکن
غزل شمارهٔ ۶۰۸۶: رو نهان در دولت از اقبال محتاجان مکن
غزل شمارهٔ ۶۰۸۷: مجلس اغیار را از خنده گلریزان مکن
غزل شمارهٔ ۶۰۸۸: شکوه بیهوده از ناسازی گردون مکن
غزل شمارهٔ ۶۰۸۹: از برای کام دنیا خویش را غمگین مکن
غزل شمارهٔ ۶۰۹۰: تا نگردد چهره نوخط زلف را کوته مکن
غزل شمارهٔ ۶۰۹۱: چون دو تا شد قدت از پیری گرانجانی مکن
غزل شمارهٔ ۶۰۹۲: آه گرمی هست دایم در دل بی تاب من
غزل شمارهٔ ۶۰۹۳: شد در ایام کهنسالی گرانتر خواب من
غزل شمارهٔ ۶۰۹۴: دامن خود را کشید آه سرو ناز از دست من
غزل شمارهٔ ۶۰۹۵: می گذشت از پرده های آسمان فریاد من
غزل شمارهٔ ۶۰۹۶: هرگز آهی سر نزد از جان غم فرسود من
غزل شمارهٔ ۶۰۹۷: چون زند موج حلاوت کلک شکر بار من
غزل شمارهٔ ۶۰۹۸: نست چون مژگان بلند و پست در گفتار من
غزل شمارهٔ ۶۰۹۹: چند گردد قسمت افسردگان گفتار من
غزل شمارهٔ ۶۱۰۰: می زداید بی کسی زنگ از دل افگار من
غزل شمارهٔ ۶۱۰۱: آه می دزدد نفس در سینه افگار من
غزل شمارهٔ ۶۱۰۲: آسمان ها را به چرخ آرد دل پر شور من
غزل شمارهٔ ۶۱۰۳: مغز را آشفته می سازد دل پر شور من
غزل شمارهٔ ۶۱۰۴: دست کوته کرد زلف یار از تسخیر من
غزل شمارهٔ ۶۱۰۵: بی اثر تا چند باشد ناله شبگیر من
غزل شمارهٔ ۶۱۰۶: دل ز کاهش واصل آن یار جانی شد ز من
غزل شمارهٔ ۶۱۰۷: بی نقاب آن چهره را دیدن نمی آید ز من
غزل شمارهٔ ۶۱۰۸: از جفای چرخ نالیدن نمی آید ز من
غزل شمارهٔ ۶۱۰۹: بلبلم اما رسد بر لاله و گل ناز من
غزل شمارهٔ ۶۱۱۰: چند آواز تو از بیرون رباید هوش من
غزل شمارهٔ ۶۱۱۱: از هواداران شود دایم مکدر شمع من
غزل شمارهٔ ۶۱۱۲: آه مظلوم است در بالا دوی ادراک من
غزل شمارهٔ ۶۱۱۳: بس که دارد گرد کلفت چهره احوال من
غزل شمارهٔ ۶۱۱۴: از گهر گرد یتیمی شست آب چشم من
غزل شمارهٔ ۶۱۱۵: سر نمی پیچد ز اشک لاله گون مژگان من
غزل شمارهٔ ۶۱۱۶: نیست جز لخت جگر چیزی دگر بر خوان من
غزل شمارهٔ ۶۱۱۷: با سیه چشمان بود بزم می گلگون من
غزل شمارهٔ ۶۱۱۸: گر نخارد ناخن مرغان سر مجنون من
غزل شمارهٔ ۶۱۱۹: پیش خونم شعله آتش سپر انداخته است
غزل شمارهٔ ۶۱۲۰: اهل معنی گر چه خاموشند از تحسین من
غزل شمارهٔ ۶۱۲۱: عشقبازی بود دایم در جهان آیین من
غزل شمارهٔ ۶۱۲۲: می کند در پرده دل سیر دایم آه من
غزل شمارهٔ ۶۱۲۳: چون زند دامان وحشت بر کمر سودای من
غزل شمارهٔ ۶۱۲۴: بس که دارد ناتوانی ریشه در اعضای من
غزل شمارهٔ ۶۱۲۵: بس که شبها چین غم می چیند از ابروی من
غزل شمارهٔ ۶۱۲۶: می زند از گریه موج خوشدلی ابروی من
غزل شمارهٔ ۶۱۲۷: آن که ننشیند کنون از ناز در پهلوی من
غزل شمارهٔ ۶۱۲۸: بر رخ کس نیست رنگ وحدتی در انجمن
غزل شمارهٔ ۶۱۲۹: کی به سنگ از مغز مجنون می رود سودا برون
غزل شمارهٔ ۶۱۳۰: عاصیان را گریه از شرم گناه آرد برون
غزل شمارهٔ ۶۱۳۱: ناله را درد از دل افگار می آرد برون
غزل شمارهٔ ۶۱۳۲: ناله نی از جگرها آه می آرد برون
غزل شمارهٔ ۶۱۳۳: خط سر از خال لب جانانه می آرد برون
غزل شمارهٔ ۶۱۳۴: جان به صد داغ از تن خاکی سرشت آمد برون
غزل شمارهٔ ۶۱۳۵: دل چو گردد صاف آن مه بی حجاب آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۳۶: حرف پوچی کز دهان اهل لاف آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۳۷: شمع را شب تیغ روشن از نیام آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۳۸: نیست ممکن پخته کس زین خاکدان آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۳۹: چون ز طرف باغ آن سرو روان آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۴۰: ساقی از میخانه عالمتاب می آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۴۱: گوهر راز از دل بی تاب می آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۴۲: غم ز محنت خانه من شاد می آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۴۳: دشمن از غمخانه من شاد می آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۴۴: آه کی از جان دردآلود می آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۴۵: غم کجا از سینه بی غمخوار می آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۴۶: آه حسرت از دل پیران جهد بی اختیار
غزل شمارهٔ ۶۱۴۷: پای ما تا از گل تعمیر می آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۴۸: دل کجا از چنگ آن طناز می آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۴۹: راز عاشق از لب خاموش می آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۵۰: تا به عزم صید آن بی باک می آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۵۱: گر بنالم خون ز چشم سنگ می آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۵۲: چون خط از لعل لب آن ماه می آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۵۳: از تن خاکی دل صد پاره می آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۵۴: کی سخن خام از لب فرزانه می آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۵۵: ناله ما سینه چاک از سینه می آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۵۶: عقل پوچ از عهده سودا نمی آید برون
غزل شمارهٔ ۶۱۵۷: خط به تمکین آید از لعل دلبر برون
غزل شمارهٔ ۶۱۵۸: دیده بی نور ما را کرد بینا پیرهن
غزل شمارهٔ ۶۱۵۹: تا برآورد آن بهشتی روی از بر پیرهن
غزل شمارهٔ ۶۱۶۰: دیده خونبار می خواهد نسیم پیرهن
غزل شمارهٔ ۶۱۶۱: مجلس رقص است، بر تمکین بیفشان آستین
غزل شمارهٔ ۶۱۶۲: خال یا تخم امید عاشق شیداست این
غزل شمارهٔ ۶۱۶۳: سرو گلزار ارم یا قامت دلجوست این
غزل شمارهٔ ۶۱۶۴: آن کف نظارگی، این از دو عالم می برد
غزل شمارهٔ ۶۱۶۵: جلوه مستانه آن سرو قامت را ببین
غزل شمارهٔ ۶۱۶۶: گوی سیمین ذقن، زلف چو چوگان را ببین
غزل شمارهٔ ۶۱۶۷: گلگل از می روی آتشناک جانان را ببین
غزل شمارهٔ ۶۱۶۸: نرگس نیلوفری، مژگان زرین را ببین
غزل شمارهٔ ۶۱۶۹: خال را در زیر زلف آن پری پیکر ببین
غزل شمارهٔ ۶۱۷۰: روی جانان را نهان در خط چون ریحان ببین
غزل شمارهٔ ۶۱۷۱: چشم خواب آلود او را در خم ابرو ببین
غزل شمارهٔ ۶۱۷۲: تا به خون رنگین نسازی چون گل احمر جبین
غزل شمارهٔ ۶۱۷۳: ای لب لعل ترا خون یمن در آستین
غزل شمارهٔ ۶۱۷۴: پیش هر ناشسته رویی وا مکن لب بیش ازین
غزل شمارهٔ ۶۱۷۵: عشق ما را ظرف دنیا برنتابد بیش ازین
غزل شمارهٔ ۶۱۷۶: سایه تا افتاد ازان شمشاد بالا بر زمین
غزل شمارهٔ ۶۱۷۷: هر که اینجا از سرافرازان نهد سر بر زمین
غزل شمارهٔ ۶۱۷۸: در گلستانی که ریزد خون بلبل بر زمین
غزل شمارهٔ ۶۱۷۹: سایه تا افتاد ازان مشکین سلاسل بر زمین
غزل شمارهٔ ۶۱۸۰: ریخت مژگان تر من رنگ گلشن بر زمین
غزل شمارهٔ ۶۱۸۱: می کشد دامن چو زلف سرکش او بر زمین
غزل شمارهٔ ۶۱۸۲: از حجاب عشق محرومم ز رخساری چنین
غزل شمارهٔ ۶۱۸۳: می از خود آورد بیرون ایاغ لاله رخساران
غزل شمارهٔ ۶۱۸۴: نباشد لقمه ای بی خون دل بر خوان درویشان
غزل شمارهٔ ۶۱۸۵: اگر بر زخم کافر نعمتان باشد گران پیکان
غزل شمارهٔ ۶۱۸۶: ز چشم ظالم او چون نیندیشند معصومان
غزل شمارهٔ ۶۱۸۷: ز بی دردی نمی سازم به صندل دردسر پنهان
غزل شمارهٔ ۶۱۸۸: مکن آزادگان را جستجو از این و آن پنهان
غزل شمارهٔ ۶۱۸۹: چه آسان است با بی برگی احرام سفر بستن
غزل شمارهٔ ۶۱۹۰: به امید اقامت دل به اسباب جهان بستن
غزل شمارهٔ ۶۱۹۱: ز دام نوخطان مشکل بود دل را رها گشتن
غزل شمارهٔ ۶۱۹۲: خطر دارد به محفل از کمند وحدت افتادن
غزل شمارهٔ ۶۱۹۳: به جان دشوار ازان باشد گرانی از جهان بردن
غزل شمارهٔ ۶۱۹۴: به تدبیر خرد سر پنجه نتوان با قضا کردن
غزل شمارهٔ ۶۱۹۵: چو نتوان بر کنار افتاد با بحر از شنا کردن
غزل شمارهٔ ۶۱۹۶: عنان مصلحت در عشق می باید رها کردن
غزل شمارهٔ ۶۱۹۷: سرشک تلخ را مشک بود صاحب اثر کردن
غزل شمارهٔ ۶۱۹۸: ز کوی یار آسانی کی توان قطع نظر کردن
غزل شمارهٔ ۶۱۹۹: چه باشد جان که نتوان صرف راه دلستان کردن
غزل شمارهٔ ۶۲۰۰: ز دل مجموعه ای هر روز املا می توان کردن
غزل شمارهٔ ۶۲۰۱: به حسن خلق دلها را مسخر می توان کردن
غزل شمارهٔ ۶۲۰۲: ز درد و داغ دل را نیک محضر می توان کردن
غزل شمارهٔ ۶۲۰۳: به روی سخت نتوان گفتگو را دلنشین کردن
غزل شمارهٔ ۶۲۰۴: شراب لعل از لبهای دلبر می توان خوردن
غزل شمارهٔ ۶۲۰۵: فقیران را به چوب منع از درگاه خود راندن
غزل شمارهٔ ۶۲۰۶: جدا شو از دو عالم تا توانی با خدا بودن
غزل شمارهٔ ۶۲۰۷: میسر نیست با هوش وخرد بی دردسر بودن
غزل شمارهٔ ۶۲۰۸: میسر نیست بی ابر تنک خورشید را دیدن
غزل شمارهٔ ۶۲۰۹: به زیر تیغ جانان از بصیرت نیست لرزیدن
غزل شمارهٔ ۶۲۱۰: ندارد حاصلی چون زاهدان خشک لرزیدن
غزل شمارهٔ ۶۲۱۱: مروت نیست جرم بوسه دزدان را نبخشیدن
غزل شمارهٔ ۶۲۱۲: مروت نیست گل از بوستان پیش از سحر چیدن
غزل شمارهٔ ۶۲۱۳: به دامن برگ عیش از داغ پنهان می توان چیدن
غزل شمارهٔ ۶۲۱۴: مروت نیست می در پرده، ای رعنا رسانیدن
غزل شمارهٔ ۶۲۱۵: چه عاجز مانده ای، دامان همت بر کمر می زن
غزل شمارهٔ ۶۲۱۶: زهی از شبنم رخساره ات چشم حیا روشن
غزل شمارهٔ ۶۲۱۷: ز روی آتشین شمع اگر شد انجمن روشن
غزل شمارهٔ ۶۲۱۸: دلا چون ذره زین وحشت سرا آهنگ بالا کن
غزل شمارهٔ ۶۲۱۹: شب عیدست ساقی باده روشن مهیا کن
غزل شمارهٔ ۶۲۲۰: قدم بر چشم من نه قلزم خون را تماشا کن
غزل شمارهٔ ۶۲۲۱: چو تیغم پهلوی خود جای ده جوهر تماشا کن
غزل شمارهٔ ۶۲۲۲: سفر نزدیک شد، فکر اقامت را ز سر وا کن
غزل شمارهٔ ۶۲۲۳: خدایا قطره ام را شورش دریا کرامت کن
غزل شمارهٔ ۶۲۲۴: برآورد از نهادت گرد عصیان، گریه ای سر کن
غزل شمارهٔ ۶۲۲۵: به یک زخم نمایان سرفرازم از شهیدان کن
غزل شمارهٔ ۶۲۲۶: سر بی مغز را از باده گلرنگ خالی کن
غزل شمارهٔ ۶۲۲۷: برای کام دنیا دامن دل بر میان مشکن
غزل شمارهٔ ۶۲۲۸: نیابد ره به بزمش گر دل پر اضطراب من
غزل شمارهٔ ۶۲۲۹: به خاموشی بدل شد نغمه های دلفریب من
غزل شمارهٔ ۶۲۳۰: نبندد دشمن آتش زبان طرف از گزند من
غزل شمارهٔ ۶۲۳۱: سبک جولانتر از برق است حسن لاله زار من
غزل شمارهٔ ۶۲۳۲: به یک خمیازه گل طی شد ایام بهار من
غزل شمارهٔ ۶۲۳۳: نشد کم در حریم وصل یک مو پیچ و تاب از من
غزل شمارهٔ ۶۲۳۴: ز بی عشقی بهار زندگی دامن کشید از من
غزل شمارهٔ ۶۲۳۵: نشان از بی وجودی نیست در روی زمین از من
غزل شمارهٔ ۶۲۳۶: به هم پیوسته از بس در حریم سینه داغ من
غزل شمارهٔ ۶۲۳۷: نبالد بر خود از شهرت دل نازک خیال من
غزل شمارهٔ ۶۲۳۸: گهی در بحر سرگردان و گاهی در سرابم من
غزل شمارهٔ ۶۲۳۹: ندارد جوهر افشای غم، تیغ زبان من
غزل شمارهٔ ۶۲۴۰: نه امروزست گرم از داغ سودای تو نان من
غزل شمارهٔ ۶۲۴۱: ز بس دامن کشد در خون مردم نازنین من
غزل شمارهٔ ۶۲۴۲: ز آه من ندارد هیچ پروا کج کلاه من
غزل شمارهٔ ۶۲۴۳: اگر اشک پشیمانی نگردد عذرخواه من
غزل شمارهٔ ۶۲۴۴: به خون غلطد چمن از ناله دردآشنای من
غزل شمارهٔ ۶۲۴۵: دل نشکسته نتوان برد از ارض و سما بیرون
غزل شمارهٔ ۶۲۴۶: به جز خالش که خط عنبرین فام آورد بیرون
غزل شمارهٔ ۶۲۴۷: ز بزم وصل ذوق انتظارم می کشد بیرون
غزل شمارهٔ ۶۲۴۸: منه زنهار ای غافل ز حد خود قدم بیرون
غزل شمارهٔ ۶۲۴۹: ز ابر آن روز آید روشنی بخش جهان بیرون
غزل شمارهٔ ۶۲۵۰: چو آید از چمن آن یوسف گل پیرهن بیرون
غزل شمارهٔ ۶۲۵۱: شنیدم دختر رز را ز محفل کرده ای بیرون
غزل شمارهٔ ۶۲۵۲: نیم غمگین که مرگ آرد مرا از زندگی بیرون
غزل شمارهٔ ۶۲۵۳: اگر پوشیده گردد دیگران را تن ز پیراهن
غزل شمارهٔ ۶۲۵۴: عالمی نیست که عزلت نبود بهتر از آن
غزل شمارهٔ ۶۲۵۵: آب شد بس که در آتشکده دل پیکان
غزل شمارهٔ ۶۲۵۶: ای لب لعل تو مهر لب شیرین سخنان
غزل شمارهٔ ۶۲۵۷: نیست بی مغز حقیقت سخن خودشکنان
غزل شمارهٔ ۶۲۵۸: چشم خورشید به رخسار تو باشد روشن
غزل شمارهٔ ۶۲۵۹: می دهم گر چه به ظاهر چو قلم داد سخن
غزل شمارهٔ ۶۲۶۰: چند دندان تأمل به جگر افشردن
غزل شمارهٔ ۶۲۶۱: دیده زان حسن به سامان چه تواند بردن
غزل شمارهٔ ۶۲۶۲: در دل سخت تو نتوان به سخن جا کردن
غزل شمارهٔ ۶۲۶۳: نیست مقدور علاج غم دنیا کردن
غزل شمارهٔ ۶۲۶۴: باده با حوصله ما چه تواند کردن
غزل شمارهٔ ۶۲۶۵: آه با دیده اختر چه تواند کردن
غزل شمارهٔ ۶۲۶۶: با گرانجانی تن دل چه تواند کردن
غزل شمارهٔ ۶۲۶۷: آه ما با دل جانان چه تواند کردن
غزل شمارهٔ ۶۲۶۸: توبه از می به چه تدبیر توانم کردن
غزل شمارهٔ ۶۲۶۹: گر چو شبنم دل خود آب توانی کردن
غزل شمارهٔ ۶۲۷۰: پیش غافل سخن از پند و نصیحت راندن
غزل شمارهٔ ۶۲۷۱: نرسد هیچ کمالی به سخن سنجیدن
غزل شمارهٔ ۶۲۷۲: بی بصیرت چه گل از غیب تواند چیدن
غزل شمارهٔ ۶۲۷۳: سرد شد دست و دعا صبح به یک خندیدن
غزل شمارهٔ ۶۲۷۴: پرده عیب جهان است نظر پوشیدن
غزل شمارهٔ ۶۲۷۵: من و دزدیده در آن چاک گریبان دیدن
غزل شمارهٔ ۶۲۷۶: نیست ممکن ز سخن سیر توان گردیدن
غزل شمارهٔ ۶۲۷۷: کار دریاست ز هر موج خطر خندیدن
غزل شمارهٔ ۶۲۷۸: چند چون مردم کوتاه نظر خندیدن
غزل شمارهٔ ۶۲۷۹: خون پامال بود شبنم گلزار وطن
غزل شمارهٔ ۶۲۸۰: خاک ره باش و تماشای تن آسانی کن
غزل شمارهٔ ۶۲۸۱: روی از خلق نگردانده به حق روی مکن
غزل شمارهٔ ۶۲۸۲: عاشق سلسله زلف گرهگیرم من
غزل شمارهٔ ۶۲۸۳: لب به نیسان نگشاید صدف دیده من
غزل شمارهٔ ۶۲۸۴: می کند آن که علاج دل بیچاره من
غزل شمارهٔ ۶۲۸۵: غنچه از باده نگردد گل خمیازه من
غزل شمارهٔ ۶۲۸۶: دلنشین است ز بس گوشه غمخانه من
غزل شمارهٔ ۶۲۸۷: گو مکن سایه کسی بر سر دیوانه من
غزل شمارهٔ ۶۲۸۸: غم دنیا نبود در دل دیوانه من
غزل شمارهٔ ۶۲۸۹: نیست امروز ز مژگان گهرافشانی من
غزل شمارهٔ ۶۲۹۰: من که بیخود شدم از می، چه کند ساز به من
غزل شمارهٔ ۶۲۹۱: نشود دام رهم جلوه هر تر دامن
غزل شمارهٔ ۶۲۹۲: داغ بر دل شدم از انجمن یار برون
غزل شمارهٔ ۶۲۹۳: جام می غم ز دل تنگ نیارد بیرون
غزل شمارهٔ ۶۲۹۴: ز آستین دست تو گر یک سحر آید بیرون
غزل شمارهٔ ۶۲۹۵: اشک خونین نه ز هر آب و گل آید بیرون
غزل شمارهٔ ۶۲۹۶: خار غم از دل عشاق کم آید بیرون
غزل شمارهٔ ۶۲۹۷: عقل سالم ز می ناب نیاید بیرون
غزل شمارهٔ ۶۲۹۸: راز عشق از دل غمناک نیاید بیرون
غزل شمارهٔ ۶۲۹۹: غم به اشک از دل غمناک نیاید بیرون
غزل شمارهٔ ۶۳۰۰: شور عشق از دل دیوانه نیاید بیرون
غزل شمارهٔ ۶۳۰۱: چون دهد چشم ترم اشک به دامان بیرون
غزل شمارهٔ ۶۳۰۲: نیست در روی زمین سیمبری بهتر ازین
غزل شمارهٔ ۶۳۰۳: حذر کن از عرق روی لاله رخساران
غزل شمارهٔ ۶۳۰۴: به شکر این که نه ای، ای صراحی از دوران
غزل شمارهٔ ۶۳۰۵: هلال سیل فنایند خانه پردازان
غزل شمارهٔ ۶۳۰۶: خمار سوخت مرا ساقیا شراب رسان
غزل شمارهٔ ۶۳۰۷: صدای پا نبود در خرام درویشان
غزل شمارهٔ ۶۳۰۸: مخور ز حرف خنک بر دماغ سوختگان
غزل شمارهٔ ۶۳۰۹: دل دو نیم بود ذوالفقار زنده دلان
غزل شمارهٔ ۶۳۱۰: اگر چه خاک کند کشته از نظر پنهان
غزل شمارهٔ ۶۳۱۱: نمی شود سخن راست در دهان پنهان
غزل شمارهٔ ۶۳۱۲: زهی ز صافی چشم تو چشم جان روشن
غزل شمارهٔ ۶۳۱۳: به آه گرم ز خود پاک می توان رفتن
غزل شمارهٔ ۶۳۱۴: سخن ز مهر و وفا با تو بی وفا گفتن
غزل شمارهٔ ۶۳۱۵: به درد و داغ توان گشت کامیاب سخن
غزل شمارهٔ ۶۳۱۶: گشوده است در فیض رخنه دیوار
غزل شمارهٔ ۶۳۱۷: خوش است مشق قناعت ز بوریا کردن
غزل شمارهٔ ۶۳۱۸: ز دور تا بتوان سیر گلستان کردن
غزل شمارهٔ ۶۳۱۹: گرفتم این که نظر باز می توان کردن
غزل شمارهٔ ۶۳۲۰: ز عشق صبر تمنا نمی توان کردن
غزل شمارهٔ ۶۳۲۱: خجل ز کوشش تدبیر بایدم بودن
غزل شمارهٔ ۶۳۲۲: مرا که دست به خواب است وقت گل چیدن
غزل شمارهٔ ۶۳۲۳: زکات صحت جسم است خسته پرسیدن
غزل شمارهٔ ۶۳۲۴: خوش است فصل بهاران شراب نوشیدن
غزل شمارهٔ ۶۳۲۵: ز سینه غم به می ناب می توان چیدن
غزل شمارهٔ ۶۳۲۶: مباش درصدد بی شمار خندیدن
غزل شمارهٔ ۶۳۲۷: مکن تعجب اگر شد چراغ ما روشن
غزل شمارهٔ ۶۳۲۸: چنان که سرمه سواد نظر کند روشن
غزل شمارهٔ ۶۳۲۹: ز نور شمع چه مقدار جا شود روشن
غزل شمارهٔ ۶۳۳۰: مرا ز لاله چراغ نظر شود روشن
غزل شمارهٔ ۶۳۳۱: رواق چرخ شد از شمع کلک من روشن
غزل شمارهٔ ۶۳۳۲: نظر به زلف و خط آن بهشت سیما کن
غزل شمارهٔ ۶۳۳۳: به آب و گل چه فرو رفته ای نظر وا کن
غزل شمارهٔ ۶۳۳۴: شکوه عشق جهانگیر را تماشا کن
غزل شمارهٔ ۶۳۳۵: حضور می طلبی سینه را مصفا کن
غزل شمارهٔ ۶۳۳۶: بپوش چشم ز وضع جهان و عشرت کن
غزل شمارهٔ ۶۳۳۷: دمید صبح، سر از خواب بیخودی برکن
غزل شمارهٔ ۶۳۳۸: ترا که گفت وطن زیر چراغ اخضر کن
غزل شمارهٔ ۶۳۳۹: کرم به ابر سبکدست همچو عمان کن
غزل شمارهٔ ۶۳۴۰: قدم ز خویش برون نه فلک سواری کن
غزل شمارهٔ ۶۳۴۱: به رنگ سرو درین باغ زندگانی کن
غزل شمارهٔ ۶۳۴۲: به هر چه رنگ کنی می شود سفید آخر
غزل شمارهٔ ۶۳۴۳: ز باده توبه در ایام نوبهار مکن
غزل شمارهٔ ۶۳۴۴: هوای جام صبوح و می شبانه مکن
غزل شمارهٔ ۶۳۴۵: صبا برون نرود از غبار خاطر من
غزل شمارهٔ ۶۳۴۶: زمین به لرزه درآید ز دل تپیدن من
غزل شمارهٔ ۶۳۴۷: به تن علاقه ندارد روان ساده من
غزل شمارهٔ ۶۳۴۸: اگر به سوخته جانی رسد شراره من
غزل شمارهٔ ۶۳۴۹: ز جوش نشأه به تنگ آمده است شیشه من
غزل شمارهٔ ۶۳۵۰: هلاک جلوه برق است آشیانه من
غزل شمارهٔ ۶۳۵۱: شده است در همه عالم سمر غریبی من
غزل شمارهٔ ۶۳۵۲: رحیم شد دل دشمن ز ناتوانی من
غزل شمارهٔ ۶۳۵۳: کسی که می نهد از حد خود قدم بیرون
غزل شمارهٔ ۶۳۵۴: ز تن شکفته رود جان صادقان بیرون
غزل شمارهٔ ۶۳۵۵: لب ترا خط سبز آمد از کمین بیرون
غزل شمارهٔ ۶۳۵۶: غم حریص ز دینار می شود افزون
غزل شمارهٔ ۶۳۵۷: ز نقش چپ رود آب سیه به جوی نگین
غزل شمارهٔ ۶۳۵۸: ز بی قراری من می کند سفر بالین
غزل شمارهٔ ۶۳۵۹: در آتش است نعل می ناب دیگران
غزل شمارهٔ ۶۳۶۰: خون دل است باده گلفام عاشقان
غزل شمارهٔ ۶۳۶۱: چرخ مقوس است ترا خانه کمان
غزل شمارهٔ ۶۳۶۲: گشتم غبار و غیرت ناورد من همان
غزل شمارهٔ ۶۳۶۳: مژگان او ز سنگ کند جوی خون روان
غزل شمارهٔ ۶۳۶۴: چند ای دل غمین به مداران گریستن
غزل شمارهٔ ۶۳۶۵: خامی بود سر از پی دنیا گذاشتن
غزل شمارهٔ ۶۳۶۶: امروز رخ نشسته به خون جگر سخن
غزل شمارهٔ ۶۳۶۷: بوی گل و نسیم صبا می توان شدن
غزل شمارهٔ ۶۳۶۸: پیش قضای حق دم چون و چرا مزن
غزل شمارهٔ ۶۳۶۹: خاکم به چشم در نگه واپسین مزن
غزل شمارهٔ ۶۳۷۰: دلهای صیقلی بود آیینه دار حسن
غزل شمارهٔ ۶۳۷۱: دل را به هم شکن که فروزان شود ز حسن
غزل شمارهٔ ۶۳۷۲: دل را به آتش نفس گرم آب کن
غزل شمارهٔ ۶۳۷۳: ساقی دمید صبح قدح پر شراب کن
غزل شمارهٔ ۶۳۷۴: از آب زندگی به شراب التفات کن
غزل شمارهٔ ۶۳۷۵: چون آفتاب و ماه نظر را بلند کن
غزل شمارهٔ ۶۳۷۶: ساقی دمید صبح، علاج خمار کن
غزل شمارهٔ ۶۳۷۷: مژگان خود به اشک جگرگون طراز کن
غزل شمارهٔ ۶۳۷۸: یا حلقه ارادت ساغر به گوش کن
غزل شمارهٔ ۶۳۷۹: عمر عزیز را به می ناب صرف کن
غزل شمارهٔ ۶۳۸۰: پیش از وصال، ترک تمنای خام کن
غزل شمارهٔ ۶۳۸۱: دل از گناه پاک چو دارالسلام کن
غزل شمارهٔ ۶۳۸۲: از زنگ کبر آینه خویش ساده کن
غزل شمارهٔ ۶۳۸۳: از خود برون نرفته هوای سفر مکن
غزل شمارهٔ ۶۳۸۴: غیرت کن و ز آه برافروز شمع خویش
غزل شمارهٔ ۶۳۸۵: بیجا سخن چو طوطی شکرشکن مکن
غزل شمارهٔ ۶۳۸۶: عرض صفا به اهل هنر می کنی مکن
غزل شمارهٔ ۶۳۸۷: در بیخودی گذشت زمان شباب من
غزل شمارهٔ ۶۳۸۸: بارست خنده بر دل کلفت پرست من
غزل شمارهٔ ۶۳۸۹: در کاسه سپهر کند خاک گرد من
غزل شمارهٔ ۶۳۹۰: یک دل نشد گشاده ز گفت و شنید من
غزل شمارهٔ ۶۳۹۱: همچشم آبله است دل اشکبار من
غزل شمارهٔ ۶۳۹۲: دایم به یک قرار بود مشت خار من
غزل شمارهٔ ۶۳۹۳: دلدار رفت و برد دل خاکسار من
غزل شمارهٔ ۶۳۹۴: دل کی رسد به وصل تو ای سروناز من
غزل شمارهٔ ۶۳۹۵: چون تخم سوخته است ز سودا دماغ من
غزل شمارهٔ ۶۳۹۶: موقوف انقطاع بود اتصال من
غزل شمارهٔ ۶۳۹۷: دل می برد ز قند مکرر کلام من
غزل شمارهٔ ۶۳۹۸: از دستبرد ناله آتش زبان من
غزل شمارهٔ ۶۳۹۹: فیض نسیم صبح بود با فغان من
غزل شمارهٔ ۶۴۰۰: در روز حشر سایه کوه گناه من
غزل شمارهٔ ۶۴۰۱: گمراه شد ز غفلت من رهنمای من
غزل شمارهٔ ۶۴۰۲: آرد به وجد سوختگان را نوای من
غزل شمارهٔ ۶۴۰۳: شد خشک از گشودن لب آبروی من
غزل شمارهٔ ۶۴۰۴: نازکترست از رگ جان گفتگوی من
غزل شمارهٔ ۶۴۰۵: زین گریه ها که هست گره در گلوی من
غزل شمارهٔ ۶۴۰۶: هر شبنمی است دیده بینا درین چمن
غزل شمارهٔ ۶۴۰۷: گریان ز کوی او دل ما می رود برون
غزل شمارهٔ ۶۴۰۸: از تن خجل ز شرم گنه رفت جان برون
غزل شمارهٔ ۶۴۰۹: هر تیره دل کجا شنود بوی پیرهن
غزل شمارهٔ ۶۴۱۰: افشان خال بر رخ آن دلربا ببین
غزل شمارهٔ ۶۴۱۱: در انتهای کار خود از ابتدا ببین
غزل شمارهٔ ۶۴۱۲: آن چشم مست و غمزه هشیار را ببین
غزل شمارهٔ ۶۴۱۳: ما از صفای سینه بی کینه بر زمین
غزل شمارهٔ ۶۴۱۴: بی درد مشکل است سخن گفتن این چنین
غزل شمارهٔ ۶۴۱۵: با درد بود صاف دل ساغر مستان
غزل شمارهٔ ۶۴۱۶: صاف است به گردون دل بی کینه مستان
غزل شمارهٔ ۶۴۱۷: تا از خودی خود نبریدند عزیزان
غزل شمارهٔ ۶۴۱۸: حیرت زدگان را نشود خواب پریشان
غزل شمارهٔ ۶۴۱۹: سیلاب حواس است نظرهای پریشان
غزل شمارهٔ ۶۴۲۰: از ریگ توان روغن بادام گرفتن
غزل شمارهٔ ۶۴۲۱: گر محو ز خاطر شود اندیشه مردن
غزل شمارهٔ ۶۴۲۲: بی آب نگردد گهر حسن ز دیدن
غزل شمارهٔ ۶۴۲۳: خونابه درد از دل غم پیشه طلب کن
غزل شمارهٔ ۶۴۲۴: اندیشه زاد از سر بی مغز بدر کن
غزل شمارهٔ ۶۴۲۵: در عشق اگر صادقی از قرب حذر کن
غزل شمارهٔ ۶۴۲۶: دزدیده در آن ابروی پیوسته نظر کن
غزل شمارهٔ ۶۴۲۷: از زلف پر از پیچ و خم یار حذر کن
غزل شمارهٔ ۶۴۲۸: جانا که ترا گفت که ترک می و نی کن
غزل شمارهٔ ۶۴۲۹: ای دل به خرابات حقیقت گذری کن
غزل شمارهٔ ۶۴۳۰: لب تشنگی حرص ندارد جگر من
غزل شمارهٔ ۶۴۳۱: هر چند به ظاهر چون روان در بدنم من
غزل شمارهٔ ۶۴۳۲: از داغ بود چهره افروخته من
غزل شمارهٔ ۶۴۳۳: یک چند خواب راحت بر خود حرام گردان
غزل شمارهٔ ۶۴۳۴: اشکی که از ندامت ریزند باده خواران
غزل شمارهٔ ۶۴۳۵: دارد متاع یوسف در هر گذر صفاهان
غزل شمارهٔ ۶۴۳۶: چون غنچه هر که ننشست در خار تا به گردن
غزل شمارهٔ ۶۴۳۷: ای قامت بلندت معراج آفریدن
غزل شمارهٔ ۶۴۳۸: ای خطت رهنمای سوختگان
غزل شمارهٔ ۶۴۳۹: گوشه آن نقاب را بشکن
غزل شمارهٔ ۶۴۴۰: مکن منع تماشایی ز دیدن
غزل شمارهٔ ۶۴۴۱: رهن می ناب شد، جبه و دستار من
غزل شمارهٔ ۶۴۴۲: پاک کن از لوح جهان زنگ من
غزل شمارهٔ ۶۴۴۳: شد گلستان خارخار من به من
غزل شمارهٔ ۶۴۴۴: روز چگونه شب شود، زلف گشا که همچنین
غزل شمارهٔ ۶۴۴۵: لاله رنگ از خون دل شد نرگس سیراب او
غزل شمارهٔ ۶۴۴۶: من که در فردوس افتادم به نقد از یاد او
غزل شمارهٔ ۶۴۴۷: دیده روشن می شود از خط عنبر یار او
غزل شمارهٔ ۶۴۴۸: بوسه ریزد گاه حرف از لعل شکربار او
غزل شمارهٔ ۶۴۴۹: عشق سلطان و زمین میدان، فلک چوگان در او
غزل شمارهٔ ۶۴۵۰: آتشین رویی که شد آیینه دل آب ازو
غزل شمارهٔ ۶۴۵۱: عشق صیادی است گردون حلقه فتراک او
غزل شمارهٔ ۶۴۵۲: هر که را دل آب شد از روی آتشناک او
غزل شمارهٔ ۶۴۵۳: می دود هر کس ز خود بیرون به استقبال او
غزل شمارهٔ ۶۴۵۴: دلنشین افتاده است از بس که خط و خال او
غزل شمارهٔ ۶۴۵۵: زهر آب زندگانی می شود در جام او
غزل شمارهٔ ۶۴۵۶: خضر اگر در خواب بیند خنجر مژگان او
غزل شمارهٔ ۶۴۵۷: از نگاه گرم گردد آفتابی روی او
غزل شمارهٔ ۶۴۵۸: قسمت آیینه محرومی است از دیدار تو
غزل شمارهٔ ۶۴۵۹: نیست ممکن برگرفتن دیده از دیدار تو
غزل شمارهٔ ۶۴۶۰: می خورد خون فراغت تشنه آزار تو
غزل شمارهٔ ۶۴۶۱: می زند ناخن به دل خار سر دیوار تو
غزل شمارهٔ ۶۴۶۲: جرم اندک را نبخشد رحمت بسیار تو
غزل شمارهٔ ۶۴۶۳: می کشد گردن هدف از اشتیاق تیر تو
غزل شمارهٔ ۶۴۶۴: نیست صید لاغر من قابل نخجیر تو
غزل شمارهٔ ۶۴۶۵: صد زبان در پرده درد غنچه خاموش تو
غزل شمارهٔ ۶۴۶۶: می چکد آب حیات از سبزه زار خط تو
غزل شمارهٔ ۶۴۶۷: از پریشانی نیندیشد گدای زلف تو
غزل شمارهٔ ۶۴۶۸: ای بهار آفرینش خط چون ریحان تو
غزل شمارهٔ ۶۴۶۹: خون رغبت را به جوش آرد لب میگون تو
غزل شمارهٔ ۶۴۷۰: می شود روشن چراغ از چهره رنگین تو
غزل شمارهٔ ۶۴۷۱: گر چه شد از سرنوشت من نگارین پای تو
غزل شمارهٔ ۶۴۷۲: از کدامین باغ سوزد عاشق شیدای تو
غزل شمارهٔ ۶۴۷۳: ای بهار آفرینش گرده سیمای تو
غزل شمارهٔ ۶۴۷۴: ای قیامت پیش خیز قامت رعنای تو
غزل شمارهٔ ۶۴۷۵: جوش غیرت می زند خون حنای پای تو
غزل شمارهٔ ۶۴۷۶: بس که تندی کرد با پهلونشینان خوی تو
غزل شمارهٔ ۶۴۷۷: ای زبان شعله از زنهاریان خوی تو
غزل شمارهٔ ۶۴۷۸: برنمی آید کسی با خوی یک پهلوی تو
غزل شمارهٔ ۶۴۷۹: نافه چین را گریبان پاره سازد موی تو
غزل شمارهٔ ۶۴۸۰: دوست را از دیگران ای عاشق شیدا مجو
غزل شمارهٔ ۶۴۸۱: نیست همدوشی به نخل قامت او، شان سرو
غزل شمارهٔ ۶۴۸۲: عقده ای نگشود آزادی ز کارم همچو سرو
غزل شمارهٔ ۶۴۸۳: رزق ما نظاره خشکی است از بالای سرو
غزل شمارهٔ ۶۴۸۴: محو چون خواهی شد آخر محو آن رخسار شو
غزل شمارهٔ ۶۴۸۵: قانع از رزق پریشان با دل صدپاره شو
غزل شمارهٔ ۶۴۸۶: خوشدلی می خواهی از هوش و خرد بیگانه شو
غزل شمارهٔ ۶۴۸۷: تلخرو از هر نسیم سهل چون دریا مشو
غزل شمارهٔ ۶۴۸۸: از گرانجانی گران بر خاطر دنیا مشو
غزل شمارهٔ ۶۴۸۹: در برون رفتن ز بزم زندگی کاهل مشو
غزل شمارهٔ ۶۴۹۰: در کهنسالی ز مرگ ناگهان غافل مشو
غزل شمارهٔ ۶۴۹۱: از نسیم ای ساکن بیت الحزن غافل مشو
غزل شمارهٔ ۶۴۹۲: بی طلب زنهار بر خوان کسان مهمان مشو
غزل شمارهٔ ۶۴۹۳: غافل از داغ جنون ای دیده روشن مشو
غزل شمارهٔ ۶۴۹۴: چو بنشیند، شود صد کوه تمکین همنشین با او
غزل شمارهٔ ۶۴۹۵: نگردد بی صفا از خط لب گوهرنثار او
غزل شمارهٔ ۶۴۹۶: جنون گنجی است گوهرخیز، زنجیر اژدهای او
غزل شمارهٔ ۶۴۹۷: چه خوش باشد که گردد دیده روشن از عذار تو
غزل شمارهٔ ۶۴۹۸: چه باشد حاصل مرغ چمن ای گلعذار از تو
غزل شمارهٔ ۶۴۹۹: بهار آفرینش را نگاری نیست غیر از تو
غزل شمارهٔ ۶۵۰۰: زهی گردون کف بی مغزی از دریای عاشق تو
غزل شمارهٔ ۶۵۰۱: ندارد اختیار در گشودن باغبان تو
غزل شمارهٔ ۶۵۰۲: من آن بخت از کجا دارم که پیچیم بر میان تو
غزل شمارهٔ ۶۵۰۳: خط شبرنگ با لعل لب جانان زند پهلو
غزل شمارهٔ ۶۵۰۴: زمین از اشک پرشورم به طوفان می زند پهلو
غزل شمارهٔ ۶۵۰۵: هر که چون شبنم گل پاک بود گوهر او
غزل شمارهٔ ۶۵۰۶: برخوری زان لب میگون که ز اندیشه او
غزل شمارهٔ ۶۵۰۷: کشت بی خوشه خجالت کشد از روی درو
غزل شمارهٔ ۶۵۰۸: نه خط است این که دمید از لب جان پرور تو
غزل شمارهٔ ۶۵۰۹: چشم را خیره کند پرتو زیبایی تو
غزل شمارهٔ ۶۵۱۰: چرب نرمی ز رقیبان ستمکار مجو
غزل شمارهٔ ۶۵۱۱: کی دوبین می شود از سایه تماشایی سرو
غزل شمارهٔ ۶۵۱۲: از سر کوی قناعت به در شاه مرو
غزل شمارهٔ ۶۵۱۳: ای دل غافل از اسباب جهان دست بشو
غزل شمارهٔ ۶۵۱۴: بیا که سوخت مرا هجر بی مروت تو
غزل شمارهٔ ۶۵۱۵: عنان به طول امل داده ای دریغ از تو
غزل شمارهٔ ۶۵۱۶: ز کعبه سنگ به دل می زند خلیل از تو
غزل شمارهٔ ۶۵۱۷: رسید خانه زین عاقبت به کام از تو
غزل شمارهٔ ۶۵۱۸: زمین نشسته به خاک سیاه از غم تو
غزل شمارهٔ ۶۵۱۹: ز گل فزود مرا خارخار خنده تو
غزل شمارهٔ ۶۵۲۰: چه دل گشایدم از باغ و بوستان بی تو
غزل شمارهٔ ۶۵۲۱: شکفتگی نشود سبز در چمن بی تو
غزل شمارهٔ ۶۵۲۲: زبان چو پسته شود سبز در دهن بی تو
غزل شمارهٔ ۶۵۲۳: ز من شکیب به قدر دل فگار بجو
غزل شمارهٔ ۶۵۲۴: چو از تو دیده و دل کامیاب شد هر دو
غزل شمارهٔ ۶۵۲۵: مشو چو موج شلاین به هر کنار و برو
غزل شمارهٔ ۶۵۲۶: ز شرم قد بلند تو آب گردد سر
غزل شمارهٔ ۶۵۲۷: ز جلوه های صنوبرقدان ز راه مرو
غزل شمارهٔ ۶۵۲۸: روزی که پسته دید لب همچو قند او
غزل شمارهٔ ۶۵۲۹: شد خط مشکبار عیان از عذار او
غزل شمارهٔ ۶۵۳۰: خطت که رفت در بغل هاله ماه ازو
غزل شمارهٔ ۶۵۳۱: میخانه ای که شوق تو باشد مدام او
غزل شمارهٔ ۶۵۳۲: از گرد خط گرفته مباد آفتاب تو
غزل شمارهٔ ۶۵۳۳: چون سر زند ز مشرق زین آفتاب تو
غزل شمارهٔ ۶۵۳۴: از بس ز خون ما شده گلگون عقیق تو
غزل شمارهٔ ۶۵۳۵: خون لاله لاله می چکد از رنگ آل تو
غزل شمارهٔ ۶۵۳۶: نتوان در آب و آینه دیدن مثال تو
غزل شمارهٔ ۶۵۳۷: از بس که سرکش است قد چون نهال تو
غزل شمارهٔ ۶۵۳۸: ای فتنه سایه پرور سرو روان تو
غزل شمارهٔ ۶۵۳۹: تا کرد تیغ غمزه حمایل نگاه تو
غزل شمارهٔ ۶۵۴۰: ای شاخ گل شکسته طرف کلاه تو
غزل شمارهٔ ۶۵۴۱: در خون نشست لاله ز چشم سیاه تو
غزل شمارهٔ ۶۵۴۲: مپسند پر ز داغ کنم از جفای تو
غزل شمارهٔ ۶۵۴۳: کردم اگر چه هر دو جهان رونمای تو
غزل شمارهٔ ۶۵۴۴: در هیچ پرده نیست، نباشد نوای تو
غزل شمارهٔ ۶۵۴۵: ای دل گشاد کار خود از آن و این مجو
غزل شمارهٔ ۶۵۴۶: دام و کمند گردن دلهاست آرزو
غزل شمارهٔ ۶۵۴۷: یک صافدل در انجمن روزگار کو
غزل شمارهٔ ۶۵۴۸: خط بر عذار ساده نباشد مباش گو
غزل شمارهٔ ۶۵۴۹: از اهل حق اگر نظری یافتی بگو
غزل شمارهٔ ۶۵۵۰: شد رعشه پیری پر و بال طلب تو
غزل شمارهٔ ۶۵۵۱: وحشی تر از آهوست نشان قدم تو
غزل شمارهٔ ۶۵۵۲: چون شبنم روشن گهر با خار و گل یکرنگ شو
غزل شمارهٔ ۶۵۵۳: ای دل ز اوضاع جهان بیگانه شو بیگانه شو
غزل شمارهٔ ۶۵۵۴: چشمی که فتاد بر لقای تو
غزل شمارهٔ ۶۵۵۵: خامش گویا بود چشم سخنگوی تو
غزل شمارهٔ ۶۵۵۶: بوالهوس از خط نظر پوشید زان روی چو ماه
غزل شمارهٔ ۶۵۵۷: نفس ظلمانی نمی دارد محابا از گناه
غزل شمارهٔ ۶۵۵۸: می کند دل را سیه چندان که خواب صبحگاه
غزل شمارهٔ ۶۵۵۹: حسن را از چشم بد شرم و حیا دارد نگاه
غزل شمارهٔ ۶۵۶۰: چون به یاد شرم می افتم در اثنای نگاه
غزل شمارهٔ ۶۵۶۱: از مزار اهل حق جز دولت عقبی مخواه
غزل شمارهٔ ۶۵۶۲: از سر عشاق در زیر فلک سامان مخواه
غزل شمارهٔ ۶۵۶۳: تا ز خط پشت لب جان بخش جانان شد سیاه
غزل شمارهٔ ۶۵۶۴: تا مه روی تو پرتو بر جهان انداخته
غزل شمارهٔ ۶۵۶۵: لعل او را بین به دلها بی حجاب آویخته
غزل شمارهٔ ۶۵۶۶: یارب از عرفان مرا پیمانه ای سرشار ده
غزل شمارهٔ ۶۵۶۷: صبح شد برخیز مطرب گوشمال ساز ده
غزل شمارهٔ ۶۵۶۸: این چه خورشیدست یارب از افق تابان شده
غزل شمارهٔ ۶۵۶۹: نوبهارست این به احیای گلستان آمده
غزل شمارهٔ ۶۵۷۰: عمر خود صرف نصیحت ساختم بی فایده
غزل شمارهٔ ۶۵۷۱: در گلستان برگ عیش اندوختم بی فایده
غزل شمارهٔ ۶۵۷۲: بی توام در دل شراب ناب می گردد گره
غزل شمارهٔ ۶۵۷۳: در گلویم اشک رنگارنگ می گردد گره
غزل شمارهٔ ۶۵۷۴: در دل من رشته آمال می گردد گره
غزل شمارهٔ ۶۵۷۵: در دل از نادان فزون صاحب هنر دارد گره
غزل شمارهٔ ۶۵۷۶: رحم کردن بر ستمکاران، ستم بر عالمی است
غزل شمارهٔ ۶۵۷۷: بی تأمل بر بساط پاکبازان پا منه
غزل شمارهٔ ۶۵۷۸: بر دل ارباب حاجت دست خود بی زر منه
غزل شمارهٔ ۶۵۷۹: دل ز غفلت چون خودآرایان به رنگ و بو منه
غزل شمارهٔ ۶۵۸۰: از دل سودایی ما آسمان رنگ است کوه
غزل شمارهٔ ۶۵۸۱: تیشه زد بر پای خود هر کس که زد بر پای کوه
غزل شمارهٔ ۶۵۸۲: صباحت آب در گلزارش از جوی گهربسته
غزل شمارهٔ ۶۵۸۳: به ساغر نقل کرد از خم شراب آهسته آهسته
غزل شمارهٔ ۶۵۸۴: به مطلب می رسد جویای کام آهسته آهسته
غزل شمارهٔ ۶۵۸۵: به من شد نرم آن نامهربان آهسته آهسته
غزل شمارهٔ ۶۵۸۶: نه تبخاله است بر گرد دهان یار افتاده
غزل شمارهٔ ۶۵۸۷: مدان از بی نیازی طبع من گر سرکش افتاده
غزل شمارهٔ ۶۵۸۸: مگر در باغ راه جلوه جانانه افتاده
غزل شمارهٔ ۶۵۸۹: شنیدم آه گرمی با تو گستاخانه سرکرده
غزل شمارهٔ ۶۵۹۰: که یارب گرم در رخسار آن نازک میان دیده
غزل شمارهٔ ۶۵۹۱: می دهد عشق به شمشیر صلا بسم الله
غزل شمارهٔ ۶۵۹۲: خنکی در اسد از مهر جهانگیر مخواه
غزل شمارهٔ ۶۵۹۳: سرو من طرح نو انداخته ای یعنی چه
غزل شمارهٔ ۶۵۹۴: یارب آشفتگی زلف به دستارش ده
غزل شمارهٔ ۶۵۹۵: چه شبی بود که آن نرگس خواب آلوده
غزل شمارهٔ ۶۵۹۶: به ستم کی رود از جای دل غم دیده
غزل شمارهٔ ۶۵۹۷: به جان رسید دل روشنم ز بخت سیاه
غزل شمارهٔ ۶۵۹۸: ز آستان تو کرد آن که پای ما کوتاه
غزل شمارهٔ ۶۵۹۹: بمیر تشنه، منه پای بر کناره چاه
غزل شمارهٔ ۶۶۰۰: چگونه زان گل رعنا دو چشم بردارم
غزل شمارهٔ ۶۶۰۱: گر از طعام تن عام می شود فربه
غزل شمارهٔ ۶۶۰۲: ز رفتن تو ز جسم ضعیف جان رفته
غزل شمارهٔ ۶۶۰۳: به صد دلیل نرفتن ره خدای که چه
غزل شمارهٔ ۶۶۰۴: بر آن عذار نه زلف مشوش افتاده
غزل شمارهٔ ۶۶۰۵: رخی به شبنم می همچو برگ لاله بده
غزل شمارهٔ ۶۶۰۶: نه سرخ چهره خورشید را شفق کرده
غزل شمارهٔ ۶۶۰۷: عرق به برگ گلت می دود شتاب زده
غزل شمارهٔ ۶۶۰۸: ز خط عذار تو تا عنبرین نقاب شده
غزل شمارهٔ ۶۶۰۹: به هر کجا که خوری باده تن به خواب مده
غزل شمارهٔ ۶۶۱۰: ز بس لب تو به ابرام می دهد بوسه
غزل شمارهٔ ۶۶۱۱: بریده نعل ز عشق که بر جگر لاله
غزل شمارهٔ ۶۶۱۲: روشن ز نور صدق بود جان صبحگاه
غزل شمارهٔ ۶۶۱۳: از اشک ماست پاکی دامان صبحگاه
غزل شمارهٔ ۶۶۱۴: در جسم خاکسار مرا جان سوخته
غزل شمارهٔ ۶۶۱۵: لاله است این که از جگر خاک سرزده
غزل شمارهٔ ۶۶۱۶: ای عالم از ظهور صفاتت عیان شده
غزل شمارهٔ ۶۶۱۷: خط غبار گرد رخ یار آمده
غزل شمارهٔ ۶۶۱۸: جام صبوح خورده ز خلوت برآمده
غزل شمارهٔ ۶۶۱۹: تا سبزه خط از لب جانان برآمده
غزل شمارهٔ ۶۶۲۰: چون غافل است دل ز حق از دل چه فایده
غزل شمارهٔ ۶۶۲۱: آن را که نیست دلبری از دل چه فایده
غزل شمارهٔ ۶۶۲۲: محجوب را ز صحبت جانان چه فایده
غزل شمارهٔ ۶۶۲۳: در دور خط به حرف رسیدن چه فایده
غزل شمارهٔ ۶۶۲۴: کی بخت خفته وا کند از کار ما گره
غزل شمارهٔ ۶۶۲۵: بگشا ز بال همت عالی مکان گره
غزل شمارهٔ ۶۶۲۶: در دل چو غنچه چند کنی رنگ و بو گره
غزل شمارهٔ ۶۶۲۷: ای راز نه فلک ز جبینت عیان همه
غزل شمارهٔ ۶۶۲۸: هر چند هست مشرق دیدار آینه
غزل شمارهٔ ۶۶۲۹: تا کرد خانه از رخ او روشن آینه
غزل شمارهٔ ۶۶۳۰: ساقی قدحی از می اسرار مرا ده
غزل شمارهٔ ۶۶۳۱: تا سرو ترا راه به گلزار فتاده
غزل شمارهٔ ۶۶۳۲: از توبه شود سرکشی نفس زیاده
غزل شمارهٔ ۶۶۳۳: زلفی که بر آن طرف بناگوش فتاده
غزل شمارهٔ ۶۶۳۴: از حسن تو یک رقعه به گلزار رسیده
غزل شمارهٔ ۶۶۳۵: از ناله نسیمیش به بستان نرسیده
غزل شمارهٔ ۶۶۳۶: تا دیده خود کرد چو دستار شکوفه
غزل شمارهٔ ۶۶۳۷: در مجمع ما نیست کسی را غم خانه
غزل شمارهٔ ۶۶۳۸: ای چشم تو خونریزتر از دور زمانه
غزل شمارهٔ ۶۶۳۹: دلگیر نیست از تن، جانهای زنگ بسته
غزل شمارهٔ ۶۶۴۰: عشق اختیار دل را از دست ما گرفته
غزل شمارهٔ ۶۶۴۱: بیگانگی ز حد رفت ساقی می صفا ده
غزل شمارهٔ ۶۶۴۲: آن خوش پسر برآمد از خانه می کشیده
غزل شمارهٔ ۶۶۴۳: چون چنگ هر رگ من، دارد سری به ناله
غزل شمارهٔ ۶۶۴۴: خراب گشت ز می زاهد شراب ندیده
غزل شمارهٔ ۶۶۴۵: به جرم این که کله کج نهاده است شکوفه
غزل شمارهٔ ۶۶۴۶: مباش از سخن سخت در شکست پیاله
غزل شمارهٔ ۶۶۴۷: به حوالی دو چشمش حشم بلا نشسته
غزل شمارهٔ ۶۶۴۸: کشد گر به صورت ز دل صد زبانه
غزل شمارهٔ ۶۶۴۹: ای که از شغل عمارت غافل از دل گشته ای
غزل شمارهٔ ۶۶۵۰: کیستم من، مشت خار در محیط افتاده ای
غزل شمارهٔ ۶۶۵۱: بوسه ای قیمت ازان لبها به صد جان کرده ای
غزل شمارهٔ ۶۶۵۲: با لباس عنبرین امروز جولان کرده ای
غزل شمارهٔ ۶۶۵۳: می فشانم آستین بر افسر گوهرنگار
غزل شمارهٔ ۶۶۵۴: از نمکدان تو محشر گرد بیرون رانده ای
غزل شمارهٔ ۶۶۵۵: در تمام عمر اگر یک روز عاشق بوده ای
غزل شمارهٔ ۶۶۵۶: ای در آتش از هوایت نعل هر سیاره ای
غزل شمارهٔ ۶۶۵۷: می کشد دل را ز دستم دلربای تازه ای
غزل شمارهٔ ۶۶۵۸: نیست در مغز زمین چون گردبادم ریشه ای
غزل شمارهٔ ۶۶۵۹: ای جهانی محو رویت، محو سیمای که ای
غزل شمارهٔ ۶۶۶۰: ای ز روی آتشینت هر دل آتشخانه ای
غزل شمارهٔ ۶۶۶۱: ای زمین از سبحه ذکر تو کمتر دانه ای
غزل شمارهٔ ۶۶۶۲: هر که دارد با پریزادان معنی خلوتی
غزل شمارهٔ ۶۶۶۳: از شراب لعل تا رخسار را افروختی
غزل شمارهٔ ۶۶۶۴: یک نفس فارغ ز وسواس تمنا نیستی
غزل شمارهٔ ۶۶۶۵: دوش با ما سرگران بودی چه در سر داشتی
غزل شمارهٔ ۶۶۶۶: سرو من گر بر سر خاک شهیدان آمدی
غزل شمارهٔ ۶۶۶۷: زاهد از خشکی سبکروحانه بیرون آمدی
غزل شمارهٔ ۶۶۶۸: هر کجاگیری گلی در آب معمار خودی
غزل شمارهٔ ۶۶۶۹: هر دو عالم یک قدم باشد به پای بیخودی
غزل شمارهٔ ۶۶۷۰: پیش اغیار از بهار تازه رو گلشن تری
غزل شمارهٔ ۶۶۷۱: بی تأمل زینهار از نقطه دل نگذری
غزل شمارهٔ ۶۶۷۲: گر به چشم پاک در صنع الهی بنگری
غزل شمارهٔ ۶۶۷۳: می کند تن هم دل بی تاب را گردآوری
غزل شمارهٔ ۶۶۷۴: دل چسان غم های جانان را کند گردآوری
غزل شمارهٔ ۶۶۷۵: فرصتی کو تا دل از دنیا کنم گردآوری
غزل شمارهٔ ۶۶۷۶: چون گل رعنا در ایام بهاران سعی کن
غزل شمارهٔ ۶۶۷۷: از فنای پیکر خاکی چرا خون می خوری
غزل شمارهٔ ۶۶۷۸: یاد دارد تخت شاهان قلزم خضرا بسی
غزل شمارهٔ ۶۶۷۹: زیر پای چرخ کجرفتار چون خوابد کسی
غزل شمارهٔ ۶۶۸۰: دل چه افتاده است در این خاکدان بندد کسی
غزل شمارهٔ ۶۶۸۱: تکیه چند از ضعف بر دوش عصا دارد کسی
غزل شمارهٔ ۶۶۸۲: شوق اگر شهپر شود پروا نمی دارد کسی
غزل شمارهٔ ۶۶۸۳: چند ازان آرام بخش جان جدا باشد کسی
غزل شمارهٔ ۶۶۸۴: چند در ایام گل عزلت گزین باشد کسی
غزل شمارهٔ ۶۶۸۵: بر زبان و دل چو کج باشد نبخشاید کسی
غزل شمارهٔ ۶۶۸۶: بیش ازین آتش مزن در عالم ای جان کسی
غزل شمارهٔ ۶۶۸۷: گر چه در سیر بهشتم از گل روی کسی
غزل شمارهٔ ۶۶۸۸: مستی و خمیازه بر خون دل ما می کشی
غزل شمارهٔ ۶۶۸۹: سنگ را در جذبه از دست فلاخن می کشی
غزل شمارهٔ ۶۶۹۰: دانه ما در ضمیر خاک بودی کاشکی
غزل شمارهٔ ۶۶۹۱: خاک ما در گوشه میخانه بودی کاشکی
غزل شمارهٔ ۶۶۹۲: تابش برق و حیات مختصر باشد یکی
غزل شمارهٔ ۶۶۹۳: بندگی کردن پسندیده است با آزادگی
غزل شمارهٔ ۶۶۹۴: نیست نقشی دلپذیر عشق غیر از سادگی
غزل شمارهٔ ۶۶۹۵: شهره می سازد سخن را در جهان استادگی
غزل شمارهٔ ۶۶۹۶: سرفرازی را نباشد جنگ با افتادگی
غزل شمارهٔ ۶۶۹۷: بی نیازست از دلیل و رهنما افتادگی
غزل شمارهٔ ۶۶۹۸: نیست اکسیری به عالم بهتر از افتادگی
غزل شمارهٔ ۶۶۹۹: نیست جز داغ عزیزان حاصل پایندگی
غزل شمارهٔ ۶۷۰۰: جلوه برقی است نور آفتاب زندگی
غزل شمارهٔ ۶۷۰۱: من گرفتم برنیارد موج شمشیر از نیام
غزل شمارهٔ ۶۷۰۲: چشم خونبارست ابر نوبهار زندگی
غزل شمارهٔ ۶۷۰۳: گریه تلخ است صهبای ایاغ زندگی
غزل شمارهٔ ۶۷۰۴: بر سر آب است بنیاد جهان زندگی
غزل شمارهٔ ۶۷۰۵: کی کند غافل دل آگاه را خوابیدگی
غزل شمارهٔ ۶۷۰۶: چاره از من می کند پرهیز از بیچارگی
غزل شمارهٔ ۶۷۰۷: خط حجاب آن رخ گلرنگ شد یکبارگی
غزل شمارهٔ ۶۷۰۸: عقل و هوش و دین نگردد جمع با دیوانگی
غزل شمارهٔ ۶۷۰۹: سر فرو نارد به گردون اختر دیوانگی
غزل شمارهٔ ۶۷۱۰: گر چه خالی کردم از خون صد ایاغ از تشنگی
غزل شمارهٔ ۶۷۱۱: شب که مغزم را به جوش آورد شور بلبلی
غزل شمارهٔ ۶۷۱۲: قطره ای از قلزم توحید باشد هر دلی
غزل شمارهٔ ۶۷۱۳: ابر مظلم تیره گرداند جهان را در دمی
غزل شمارهٔ ۶۷۱۴: تا نسوزد، عود در مجمر ندارد آدمی
غزل شمارهٔ ۶۷۱۵: گر به کار خویشتن چون شمع بینا بودمی
غزل شمارهٔ ۶۷۱۶: کاش من از روز اول بوالهوس گردیدمی
غزل شمارهٔ ۶۷۱۷: گر سر دنیا نداری تاجدار عالمی
غزل شمارهٔ ۶۷۱۸: جامه زرین نگردد جمع با سیمین تنی
غزل شمارهٔ ۶۷۱۹: برد شبنم را برون از باغ، چشم روشنی
غزل شمارهٔ ۶۷۲۰: ای ز رویت برق عالمسوز در هر خرمنی
غزل شمارهٔ ۶۷۲۱: گریه ها در چشم تر دارم تماشاکردنی
غزل شمارهٔ ۶۷۲۲: حیرتی از چشم مست یار دارم دیدنی
غزل شمارهٔ ۶۷۲۳: بی تائمل صرف نقد وقت در دنیا کنی
غزل شمارهٔ ۶۷۲۴: چند اسباب اقامت جمع در عالم کنی
غزل شمارهٔ ۶۷۲۵: تا به کی دل را سیاه از نعمت الوان کنی
غزل شمارهٔ ۶۷۲۶: ای که فکر چاره بیماری دل می کنی
غزل شمارهٔ ۶۷۲۷: در عمارت زندگانی چند باطل می کنی
غزل شمارهٔ ۶۷۲۸: من به حال مرگ و تو درمان دشمن می کنی
غزل شمارهٔ ۶۷۲۹: پشت پا زن بر دو عالم تا فلک پیما شوی
غزل شمارهٔ ۶۷۳۰: صبر کن بر آب تلخ و شور تا گوهر شوی
غزل شمارهٔ ۶۷۳۱: ترک عجب و کبر کن تا قبله عالم شوی
غزل شمارهٔ ۶۷۳۲: سرمپیچ از داغ تا سرحلقه مردان شوی
غزل شمارهٔ ۶۷۳۳: سر به جیب فکر بر تا از فلک بیرون شوی
غزل شمارهٔ ۶۷۳۴: شکوه ای دارم به شرط آن که پنهان بشنوی
غزل شمارهٔ ۶۷۳۵: خنده بیجا مزن تا طعن بیجا نشنوی
غزل شمارهٔ ۶۷۳۶: خار دیوارست چون از اشک شد مژگان تهی
غزل شمارهٔ ۶۷۳۷: جام هیهات است از صهبا کند پهلو تهی
غزل شمارهٔ ۶۷۳۸: از بلند و پست نبود چاره تا گرد رهی
غزل شمارهٔ ۶۷۳۹: چمن را داغ دارد رویت از گلهای پی در پی
غزل شمارهٔ ۶۷۴۰: نباشد دولت بیدار را چون انقلاب از پی
غزل شمارهٔ ۶۷۴۱: مرا از عشق داغی بر دل افگار بایستی
غزل شمارهٔ ۶۷۴۲: مرا باغ و بهاری از می گلفام بایستی
غزل شمارهٔ ۶۷۴۳: مکن طول امل را پیروی تا پیشوا گردی
غزل شمارهٔ ۶۷۴۴: تو آن هوش از کجا داری که از خود بی خبر گردی
غزل شمارهٔ ۶۷۴۵: به ظاهر نیست عشق را اگر بر دست و پا بندی
غزل شمارهٔ ۶۷۴۶: چراغ گل اگر در زیر بال بلبلان بودی
غزل شمارهٔ ۶۷۴۷: نمی آییم چون یوسف به چشم هر خریداری
غزل شمارهٔ ۶۷۴۸: ز مطلب در حجابی تا نظر بر مدعا داری
غزل شمارهٔ ۶۷۴۹: نمی آید ز دل با جلوه مستانه خودداری
غزل شمارهٔ ۶۷۵۰: به ظاهر گر دریغ از نامرادان روی خود داری
غزل شمارهٔ ۶۷۵۱: اگر چون نرگس نادیده بر کف جام زر داری
غزل شمارهٔ ۶۷۵۲: گر اندک نیکیی از دستت آید در نظر داری
غزل شمارهٔ ۶۷۵۳: مکن تقصیر در افسوس تا جان در بدن داری
غزل شمارهٔ ۶۷۵۴: مکن با تلخکامان رو ترش تا شکری داری
غزل شمارهٔ ۶۷۵۵: زمین از دامن تر عالم آب است پنداری
غزل شمارهٔ ۶۷۵۶: ز شیرینی عتاب او شکرخندست پنداری
غزل شمارهٔ ۶۷۵۷: ز زهرچشم او رگ در تنم مارست پنداری
غزل شمارهٔ ۶۷۵۸: فروغ زندگانی برق شمشیرست پنداری
غزل شمارهٔ ۶۷۵۹: ز وحشت چرخ بر من حلقه دام است پنداری
غزل شمارهٔ ۶۷۶۰: خرد در سر مرا در خم فلاطون است پنداری
غزل شمارهٔ ۶۷۶۱: ز زلف پرشکن بتخانه چین است پنداری
غزل شمارهٔ ۶۷۶۲: مجو چون غافلان از عالم اسباب بیداری
غزل شمارهٔ ۶۷۶۳: ندارد سرو این گلزار تاب شیون ای قمری
غزل شمارهٔ ۶۷۶۴: ز دل بیرون نرفت از قرب جانان داغ مهجوری
غزل شمارهٔ ۶۷۶۵: گره در سینه هر کس که باشد گوهر رازی
غزل شمارهٔ ۶۷۶۶: از موج گریه ما بر فلک اختر کند بازی
غزل شمارهٔ ۶۷۶۷: مرا چون دیگران گرزان که اسبابی نشد روزی
غزل شمارهٔ ۶۷۶۸: چه در طول امل از حرص بی باکانه آویزی
غزل شمارهٔ ۶۷۶۹: ز عاشق حرف درد و داغ پرس، از دل چه می پرسی
غزل شمارهٔ ۶۷۷۰: فلک یک حلقه چشم است اگر صاحب نظر باشی
غزل شمارهٔ ۶۷۷۱: چون طفلان کس به هر افسانه تا کی واکند گوشی
غزل شمارهٔ ۶۷۷۲: ازان پیچیده ام همچو صدا در ظرف خاموشی
غزل شمارهٔ ۶۷۷۳: نگه چون شمع درگیرد ز روی روشن ساقی
غزل شمارهٔ ۶۷۷۴: حجاب جسم را از پیش جان بردار ای ساقی
غزل شمارهٔ ۶۷۷۵: به شکر این که داری دست بر میخانه ای ساقی
غزل شمارهٔ ۶۷۷۶: ز جویای سخن گر این چنین گردد جهان خالی
غزل شمارهٔ ۶۷۷۷: مکن با ارتکاب جرم اظهار پشیمانی
غزل شمارهٔ ۶۷۷۸: کرامت کن مرا ای ابر رحمت چشم گریانی
غزل شمارهٔ ۶۷۷۹: اگر چه دارد از الفاظ چندین ترجمان معنی
غزل شمارهٔ ۶۷۸۰: خودآرا را برابر می کند با خاک خودبینی
غزل شمارهٔ ۶۷۸۱: به این پستی فراز چرخ جای خویش می خواهی
غزل شمارهٔ ۶۷۸۲: جنونم پهن شد صبر از من شیدا چه می خواهی
غزل شمارهٔ ۶۷۸۳: درون دل بود یار از جهان گر چه می خواهی
غزل شمارهٔ ۶۷۸۴: به ظاهر گر به چشمم ای سمن سیما نمی آیی
غزل شمارهٔ ۶۷۸۵: چرا هرگز به سر وقت من بیدل نمی آیی
غزل شمارهٔ ۶۷۸۶: چرا از سینه ای آه سحر بیرون نمی آیی
غزل شمارهٔ ۶۷۸۷: نمی باید ترا مشاطه ای بهر خودآرایی
غزل شمارهٔ ۶۷۸۸: ز خوبان قامت جانان علم باشد به یکتایی
غزل شمارهٔ ۶۷۸۹: شنیدم بلبل خود را ستایش کرده ای جایی
غزل شمارهٔ ۶۷۹۰: مرا افکنده رخسار عرقناکش به دریایی
غزل شمارهٔ ۶۷۹۱: که غیر از سنگ طفلان می کند دیوانه آرایی
غزل شمارهٔ ۶۷۹۲: به توحید خدا همچون الف گویاست تنهایی
غزل شمارهٔ ۶۷۹۳: ندارم یاد خود را فارغ از عشق بلاجویی
غزل شمارهٔ ۶۷۹۴: چهره را صیقلی از آتش می ساخته ای
غزل شمارهٔ ۶۷۹۵: تا ز رخسار چو مه پرده برانداخته ای
غزل شمارهٔ ۶۷۹۶: تا رخ از باده گلرنگ برافروخته ای
غزل شمارهٔ ۶۷۹۷: روی دل با همه کس در همه جا داشته ای
غزل شمارهٔ ۶۷۹۸: دست اگر در کمر راهبر دل زده ای
غزل شمارهٔ ۶۷۹۹: طعمه مور شوی گر چه سلیمان شده ای
غزل شمارهٔ ۶۸۰۰: شوخ و میخواره و شبگرد و غزلخوان شده ای
غزل شمارهٔ ۶۸۰۱: در کدامین چمن ای سرو به بار آمده ای
غزل شمارهٔ ۶۸۰۲: دلربایانه دگر بر سر ناز آمده ای
غزل شمارهٔ ۶۸۰۳: ای که از بی بصران راه خدا می طلبی
غزل شمارهٔ ۶۸۰۴: نی خود را بشکن گر شکری می طلبی
غزل شمارهٔ ۶۸۰۵: می گزد راحتم ای خار مغیلان مددی
غزل شمارهٔ ۶۸۰۶: چه ثمر می دهد آن دل که نه آبش کردی
غزل شمارهٔ ۶۸۰۷: نیست چون صبح ترا جز نفس معدودی
غزل شمارهٔ ۶۸۰۸: عیب صاحب هنران چند به بازار آری
غزل شمارهٔ ۶۸۰۹: اگر از موج خطر چشم به ساحل داری
غزل شمارهٔ ۶۸۱۰: پرده بردار ز رخسار که دیدن داری
غزل شمارهٔ ۶۸۱۱: رخصت بوسه اگر از لب جامی داری
غزل شمارهٔ ۶۸۱۲: هر کس از اهل نظر را به بیانی داری
غزل شمارهٔ ۶۸۱۳: کوش تا دل به تماشای جهان نگذاری
غزل شمارهٔ ۶۸۱۴: بیخبر شو ز جهان گر خبری می گیری
غزل شمارهٔ ۶۸۱۵: تا کی از خواب گران پرده دولت سازی
غزل شمارهٔ ۶۸۱۶: چه بر این آتش هستی چو دخان می لرزی
غزل شمارهٔ ۶۸۱۷: نیست پروای بهارم، من و کنج قفسی
غزل شمارهٔ ۶۸۱۸: بوسه از کنج لب یار نخورده است کسی
غزل شمارهٔ ۶۸۱۹: در سر مرده دلان شور ندیده است کسی
غزل شمارهٔ ۶۸۲۰: غوطه در خاک زند دل ز گریبان کسی
غزل شمارهٔ ۶۸۲۱: خارخاری به دل افتاده ز مژگان کسی
غزل شمارهٔ ۶۸۲۲: آنچه من یافتم از چهره زیبای کسی
غزل شمارهٔ ۶۸۲۳: نه چنان دانه دل سوخت ز سودای کسی
غزل شمارهٔ ۶۸۲۴: چند در فکر سرا و غم منزل باشی
غزل شمارهٔ ۶۸۲۵: سینه باغی است که گلشن شود از خاموشی
غزل شمارهٔ ۶۸۲۶: سوختی در عرق شرم و حیا ای ساقی
غزل شمارهٔ ۶۸۲۷: قطره را بحر نماید سفر یکرنگی
غزل شمارهٔ ۶۸۲۸: می وصل تو به کم حوصله ها ارزانی
غزل شمارهٔ ۶۸۲۹: دل نبندند عزیزان جهان در وطنی
غزل شمارهٔ ۶۸۳۰: چه شود گر به پیامی دل من شاد کنی
غزل شمارهٔ ۶۸۳۱: تا کی اندیشه این عالم پرشور کنی
غزل شمارهٔ ۶۸۳۲: از سر صدق اگر سینه خود چاک کنی
غزل شمارهٔ ۶۸۳۳: دل چون شیشه خود گر تهی از باده کنی
غزل شمارهٔ ۶۸۳۴: تا تو چون شانه دل چاک مهیا نکنی
غزل شمارهٔ ۶۸۳۵: از خودی چشم بپوشان اگر اهل دینی
غزل شمارهٔ ۶۸۳۶: چند چون چشم هوسناک به هر سو بینی
غزل شمارهٔ ۶۸۳۷: چه به هر سوی چو کوران به عصا می بینی
غزل شمارهٔ ۶۸۳۸: خاک شو خاک ازان پیش که بر باد روی
غزل شمارهٔ ۶۸۳۹: به خبر چند تسلی ز رخ یار شوی
غزل شمارهٔ ۶۸۴۰: غنچه را راه در آن چاک گریبان ندهی
غزل شمارهٔ ۶۸۴۱: بی حجابانه به آغوش کجا می آیی
غزل شمارهٔ ۶۸۴۲: رخ برافروخته دیگر به نظر می آیی
غزل شمارهٔ ۶۸۴۳: عیش فرش است در آن محفل روح افزایی
غزل شمارهٔ ۶۸۴۴: باش در ذکر خدا دایم اگر جویایی
غزل شمارهٔ ۶۸۴۵: بهار گشت ز خود عارفانه بیرون آی
غزل شمارهٔ ۶۸۴۶: مباش معجب و خودبین که در بلا افتی
غزل شمارهٔ ۶۸۴۷: تو تا ز هستی خود بی خبر نمی افتی
غزل شمارهٔ ۶۸۴۸: ز خط سیه رخ چون لاله زار خود کردی
غزل شمارهٔ ۶۸۴۹: اگر مقید کسب هوا نمی گردی
غزل شمارهٔ ۶۸۵۰: دل مرا به نگاهی ز من برآوردی
غزل شمارهٔ ۶۸۵۱: هزار عقد محبت به این و آن بندی
غزل شمارهٔ ۶۸۵۲: اگر سرای جهان در خور سزا بودی
غزل شمارهٔ ۶۸۵۳: اگر نسیم سحرگاه مهربان بودی
غزل شمارهٔ ۶۸۵۴: غم دو دیده پر خون ما کجا داری
غزل شمارهٔ ۶۸۵۵: ز برگریز، دل بی قرار ازان داری
غزل شمارهٔ ۶۸۵۶: دگر چه شد که به عشاق سرگران بودی
غزل شمارهٔ ۶۸۵۷: هزار حیف که از رهگذار بی بصری
غزل شمارهٔ ۶۸۵۸: درین حدیقه پر میوه تا جگر نخوری
غزل شمارهٔ ۶۸۵۹: دگر چه شد که ز حالم خبر نمی گیری
غزل شمارهٔ ۶۸۶۰: مآل تیغ زبان نیست غیر سربازی
غزل شمارهٔ ۶۸۶۱: اگر به جسم درین تیره خاکدان باشی
غزل شمارهٔ ۶۸۶۲: کجاست دولت آنم که یار من باشی
غزل شمارهٔ ۶۸۶۳: قدم برون مگذار از حصار خاموشی
غزل شمارهٔ ۶۸۶۴: اگر چه هست به ظاهر خراب درویشی
غزل شمارهٔ ۶۸۶۵: قرار گیر به دارالقرار درویشی
غزل شمارهٔ ۶۸۶۶: حضور فرش بود در جهان درویشی
غزل شمارهٔ ۶۸۶۷: قدم برون مگذار از سرای درویشی
غزل شمارهٔ ۶۸۶۸: ازان همیشه بود تازه روی درویشی
غزل شمارهٔ ۶۸۶۹: ز عشق شد همه غم های بی شمار یکی
غزل شمارهٔ ۶۸۷۰: گذشت عمر و تو مست شراب گلرنگی
غزل شمارهٔ ۶۸۷۱: ز ماه رنگ نبازد کتان بیرنگی
غزل شمارهٔ ۶۸۷۲: نیی که جیب و کنار از شکر کند خالی
غزل شمارهٔ ۶۸۷۳: زبان شکوه اگر همچو خار داشتمی
غزل شمارهٔ ۶۸۷۴: تو قدر درد و غم جاودان چه می دانی
غزل شمارهٔ ۶۸۷۵: مکش چو تنگدلان آه از پریشانی
غزل شمارهٔ ۶۸۷۶: ز من مدار توقع سخن از انجمنی
غزل شمارهٔ ۶۸۷۷: چه خون که در جگر ماه و آفتاب کنی
غزل شمارهٔ ۶۸۷۸: به محفلی که رخ از باده لاله زار کنی
غزل شمارهٔ ۶۸۷۹: بر این مباش که خون در دل نیاز کنی
غزل شمارهٔ ۶۸۸۰: چرا به سلسله زلف او نظر نکنی
غزل شمارهٔ ۶۸۸۱: برون نیامده از خویشتن سفر نکنی
غزل شمارهٔ ۶۸۸۲: صفای وقت درین خاکدان چه می خواهی
غزل شمارهٔ ۶۸۸۳: دل عزیز به این تیره خاکدان چه دهی
غزل شمارهٔ ۶۸۸۴: همین نه در نظر ای سیمبر نمی آیی
غزل شمارهٔ ۶۸۸۵: فکنده شور محبت مرا به صحرایی
غزل شمارهٔ ۶۸۸۶: گرفته است مرا در میان تماشایی
غزل شمارهٔ ۶۸۸۷: ز حسن شوخ تو نظاره تماشایی
غزل شمارهٔ ۶۸۸۸: نماند دشت جنون را رمیده آهویی
غزل شمارهٔ ۶۸۸۹: ای آن که دل به ابروی پیوسته بسته ای
غزل شمارهٔ ۶۸۹۰: ای آن که دل به دولت بیدار بسته ای
غزل شمارهٔ ۶۸۹۱: از زهر چشم، چشم من زار بسته ای
غزل شمارهٔ ۶۸۹۲: طومار عمر طی شد و غافل نشسته ای
غزل شمارهٔ ۶۸۹۳: ای صید پیشه ای که دل از ما گرفته ای
غزل شمارهٔ ۶۸۹۴: روی زمین به زلف معنبر گرفته ای
غزل شمارهٔ ۶۸۹۵: از مردمان اگر چه کناری گرفته ای
غزل شمارهٔ ۶۸۹۶: در خاک و خون کشید مرا ترک زاده ای
غزل شمارهٔ ۶۸۹۷: ای آن که دل به عمر سبکرو نهاده ای
غزل شمارهٔ ۶۸۹۸: از دل مپرس، خانه به سیلاب داده ای
غزل شمارهٔ ۶۸۹۹: من کیستم، چو پل دل خود آب کرده ای
غزل شمارهٔ ۶۹۰۰: با زهر چشم خنده هم آغوش کرده ای
غزل شمارهٔ ۶۹۰۱: تا چهره گلگل از می گلفام کرده ای
غزل شمارهٔ ۶۹۰۲: بی پرده رو در آینه ما نکرده ای
غزل شمارهٔ ۶۹۰۳: دارم ز اشک گرم دل تاب خورده ای
غزل شمارهٔ ۶۹۰۴: ای دل چه در قلمرو میخانه مانده ای
غزل شمارهٔ ۶۹۰۵: چون آب در لباس گل و خار بوده ای
غزل شمارهٔ ۶۹۰۶: ای کوه بیستون که چنین سرکشیده ای
غزل شمارهٔ ۶۹۰۷: ای غنچه لب که سر به گریبان کشیده ای
غزل شمارهٔ ۶۹۰۸: آتش به خرمن از گل باغی ندیده ای
غزل شمارهٔ ۶۹۰۹: ما را بس است سلسله جنبان اشاره ای
غزل شمارهٔ ۶۹۱۰: آن را که هست گردش چشم غزاله ای
غزل شمارهٔ ۶۹۱۱: ای شمع طور از آتش حسنت زبانه ای
غزل شمارهٔ ۶۹۱۲: ای جان به قید گنبد خضرا چگونه ای
غزل شمارهٔ ۶۹۱۳: طفلی کز او مراست تمنای آشتی
غزل شمارهٔ ۶۹۱۴: ای زلف مشکبار تو از رحمت آیتی
غزل شمارهٔ ۶۹۱۵: ای حسن خط ز مصحف روی تو آیتی
غزل شمارهٔ ۶۹۱۶: ای دل مرا به عالم امکان چه می بری
غزل شمارهٔ ۶۹۱۷: حیف است عمر صرف تماشا کند کسی
غزل شمارهٔ ۶۹۱۸: بر مردم زمانه چه رحمت کند، کسی
غزل شمارهٔ ۶۹۱۹: قطع نظر چگونه ز جانان کند، کسی
غزل شمارهٔ ۶۹۲۰: تا کی به هر مشاهده از جا رود کسی
غزل شمارهٔ ۶۹۲۱: تا کی غبار خاطر صحرا شود کسی
غزل شمارهٔ ۶۹۲۲: حیف است حرف عشق ز ما نشنود کسی
غزل شمارهٔ ۶۹۲۳: آن را که نیست ذوق وصال شکستگی
غزل شمارهٔ ۶۹۲۴: تیغ تو در نیام کند قطع زندگی
غزل شمارهٔ ۶۹۲۵: آسودگی مجو ز گرفتار زندگی
غزل شمارهٔ ۶۹۲۶: صائب ز طول بیش بود عرض راه تو
غزل شمارهٔ ۶۹۲۷: ای گل ز شوخ چشمی اغیار غافلی
غزل شمارهٔ ۶۹۲۸: کوچکدلی است مایه تسخیر عالمی
غزل شمارهٔ ۶۹۲۹: تا کی ز کف عنان توکل رها کنی
غزل شمارهٔ ۶۹۳۰: تا کی ز جهل چاره حرص از طلب کنی
غزل شمارهٔ ۶۹۳۱: چند از بهار عشق قناعت به خس کنی
غزل شمارهٔ ۶۹۳۲: گر فکر زاد آخرت ای دوربین کنی
غزل شمارهٔ ۶۹۳۳: بر خاک راه اگر گذری مشکبو کنی
غزل شمارهٔ ۶۹۳۴: در پیری ارتکاب می ناب می کنی
غزل شمارهٔ ۶۹۳۵: دایم ستیزه با دل افگار می کنی
غزل شمارهٔ ۶۹۳۶: زین گریه دروغ که ای پیر می کنی
غزل شمارهٔ ۶۹۳۷: هرگاه رخ ز باده عرقناک می کنی
غزل شمارهٔ ۶۹۳۸: زیر سپهر خواب فراغت چه می کنی
غزل شمارهٔ ۶۹۳۹: تسکین دل به زلف پریشان چه می کنی
غزل شمارهٔ ۶۹۴۰: لنگر درین خراب برای چه می کنی
غزل شمارهٔ ۶۹۴۱: پنهان رخ چو ماه برای چه می کنی
غزل شمارهٔ ۶۹۴۲: ای غافلی که در پی دینار می روی
غزل شمارهٔ ۶۹۴۳: ای بی خبر ز خود به تماشا چه می روی
غزل شمارهٔ ۶۹۴۴: چندان به خضر ساز که از خود بدر شوی
غزل شمارهٔ ۶۹۴۵: تا رهنورد وادی سودا نمی شوی
غزل شمارهٔ ۶۹۴۶: دل را اگر چه نیست ز دلدار آگهی
غزل شمارهٔ ۶۹۴۷: گر درد طلب رهبر این قافله بودی
غزل شمارهٔ ۶۹۴۸: یک روز گل از یاسمن صبح نچیدی
غزل شمارهٔ ۶۹۴۹: دستی به سر زلف خود از ناز کشیدی
غزل شمارهٔ ۶۹۵۰: چون رشته به همواری اگر نام برآری
غزل شمارهٔ ۶۹۵۱: دل آب کند برق جلالی که تو داری
غزل شمارهٔ ۶۹۵۲: محراب نظرهاست کمانی که تو داری
غزل شمارهٔ ۶۹۵۳: خون می چکد از تیغ نگاهی که تو داری
غزل شمارهٔ ۶۹۵۴: با اهل دل ای گردش افلاک چه داری
غزل شمارهٔ ۶۹۵۵: زنهار دل خویش به عالم نگذاری
غزل شمارهٔ ۶۹۵۶: ای آه جگرسوز ز شست تو خدنگی
غزل شمارهٔ ۶۹۵۷: حیف است درین فصل دماغی نرسانی
غزل شمارهٔ ۶۹۵۸: ظلم است که درمان خود از درد ندانی
غزل شمارهٔ ۶۹۵۹: ای جاده سودای تو هر رشته آهی
غزل شمارهٔ ۶۹۶۰: در سینه عشاقی و از سینه جدایی
غزل شمارهٔ ۶۹۶۱: با زلف تو دم می زند از نافه گشایی
غزل شمارهٔ ۶۹۶۲: ما صلح نمودیم ز گلزار به بویی
غزل شمارهٔ ۶۹۶۳: خرابم کرده چشم نیم مستی
غزل شمارهٔ ۶۹۶۴: زمین از ترکتاز او غباری
غزل شمارهٔ ۶۹۶۵: هوا را گر به فرمان کرده باشی
غزل شمارهٔ ۶۹۶۶: به روی گرم اگر تابنده باشی
غزل شمارهٔ ۶۹۶۷: اگر دل از علایق کنده باشی
غزل شمارهٔ ۶۹۶۸: اگر بی پرده خود را دیده باشی
غزل شمارهٔ ۶۹۶۹: تجلی سنگ را نومید نگذاشت
غزل شمارهٔ ۶۹۷۰: تو دست افشانی جان را چه دانی
غزل شمارهٔ ۶۹۷۱: مکن ای بی وفا ناآشنایی
غزل شمارهٔ ۶۹۷۲: گر بگذری ز هستی آرام جان بیابی
غزل شمارهٔ ۶۹۷۳: تا کی ز دود غلیان دل را تباه سازی
غزل شمارهٔ ۶۹۷۴: افتاده کار ما را با یار شوخ و شنگی
غزل شمارهٔ ۶۹۷۵: اکسیر شادمانی است خاک دیار طفلی
غزل شمارهٔ ۶۹۷۶: از بس که خوش عنان است سیلاب زندگانی
غزل شمارهٔ ۶۹۷۷: آن را که نیست قسمت از روزی خدایی
غزل شمارهٔ ۶۹۷۸: یا غمم را شمار بایستی
غزل شمارهٔ ۶۹۷۹: تلخ منشین شراب اگر داری
غزل شمارهٔ ۶۹۸۰: دلفروزست جام خاموشی
غزل شمارهٔ ۶۹۸۱: نمی آید از من دگر بردباری
غزل شمارهٔ ۶۹۸۲: ورق تا نگردانده باد خزانی
غزل شمارهٔ ۶۹۸۳: منزه ز لاف است حیران معنی
غزل شمارهٔ ۶۹۸۴: تا چند مرا از خود ای دوست جدا داری
غزل شمارهٔ ۶۹۸۵: هر چند که مهر شرم بر درج دهن داری
غزل شمارهٔ ۶۹۸۶: در نظر هر که داد عشق تواش سروری
غزل شمارهٔ ۶۹۸۷: خاک سیه روز را شمع شبستان تویی
غزل شمارهٔ ۶۹۸۸: حرف آن لب در میان افکنده ای
غزل شمارهٔ ۶۹۸۹: کشتی تن را شکستم یللی
غزل شمارهٔ ۶۹۹۰: پا به ادب نه که زخم خار نیابی
غزل شمارهٔ ۶۹۹۱: مرکز عیش است آن دهان که تو داری
غزل شمارهٔ ۶۹۹۲: ای از خراباتت زمین درد ته پیمانه ای
غزل شمارهٔ ۶۹۹۳: با دختر رز دگر نشستی
غزل شمارهٔ ۶۹۹۴: رویی به طراوت قمر داری
غزل شمارهٔ ۶۹۹۵: دارد از خط گل رخسار تو فرمان خدایی
×
پیام سیستم
×
یادآوری کلمه عبور
آدرس ایمیل :
*
*
×
×
ورود به سایت
ایمیل :
ایمیل را وارد نمایید
رمز عبور :
رمز عبور را وارد نمایید
مرا به خاطر بسپار
فراموشی رمز عبور
کد امنیتی را وارد نمایید
آمارگیر وبلاگ