کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق در بند گران است از وفای خویشتن
    بید مجنون است خود زنجیر پای خویشتن
    از سر این خاکدان هر کس که برخیزد چو سرو
    در صف آزادگان باشد لوای خویشتن
    داشت حال مهره ششدر دل آزاده ام
    تا نیفکندم به آتش بوریای خویشتن
    از درون خانه باشد دشمن من چون حباب
    می کشم آزار دایم از هوای خویشتن
    نیستم در زیر بار منت باد مراد
    کشتی خویشم چو موج و ناخدای خویشتن
    از زمین کوی او کز برگ گل نازکترست
    چون توانم خواست عذر نقش پای خویشتن؟
    از سر اخلاص صائب با رضای حق بساز
    جنگ دارد بنده بودن با رضای خویشتن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha