کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عیش فرش است در آن محفل روح افزایی
    که فتد شیشه می جایی و ساقی جایی
    گرد کلفت ننشیند به جبین در بزمی
    که بود دست فشان سرو سهی بالایی
    مردمک مهر خموشی است نظربازان را
    در حریمی که نباشد نظر گویایی
    یوسف از قحط خریدار دل خود می خورد
    حسن مغرور تو می داشت اگر پروایی
    چشم ازان حسن جهانگیر چه ادراک کند؟
    در حبابی چه قدر جلوه کند دریایی؟
    در تماشای تو افتاد کلاه از سر چرخ
    خبر از خویش نداری چه قدر رعنایی
    سر خورشید درین راه به خاک افتاده است
    که به افتادگی سایه کند پروایی؟
    کوه را ناله من سر به بیابان داده است
    نیست در دامن این دشت چو من شیدایی
    جلوه بیهده ضایع مکن ای باغ بهشت
    که من از گوشه دل یافته ام مائوایی
    تنگی خاک مرا بر سر آن می آرد
    کز غبار دل خود طرح کنم صحرایی
    عشرت روی زمین خانه به دوشان دارند
    جای رشک است بر آن کس که ندارد جایی
    هر کف خاک ز اسرار حقیقت لوحی است
    صائب از سرمه توفیق اگر بینایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha