کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    قرار گیر به دارالقرار درویشی
    که انقلاب ندارد دیار درویشی
    پیاده ای است زمین گیر، آفتاب بلند
    نظر به همت گردون سوار درویشی
    کند به دامن اشفاق، ابر رحمت پاک
    به روی هر که نشیند غبار درویشی
    مکن شتاب که یکجا رسد به روز حساب
    ز خازنان کرم، مزد کار درویشی
    به یک قرار چو آب گهر بود دایم
    زیاد و کم نشود جویبار درویشی
    کسی که سکه مردی ز جبهه اش خواناست
    رسیده است به دارالعیار درویشی
    صفای صبح بود چهره ای غبارآلود
    نظر به آینه بی غبار درویشی
    به قدر روزن داغ است روشنایی دل
    خوشا دلی که بود داغدار درویشی
    به روز حشر سبک از صراط می گذرد
    به دوش هر که نهادند بار درویشی
    بود فشاندن دست از جهان و بردن بار
    درین شکفته چمن برگ و بار درویشی
    کنند از گل بی خار دامنش لبریز
    به پای هر که خلیده است خار درویشی
    چه حاجت است به غمخواری کسان صائب؟
    که هست رحمت حق غمگسار درویشی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha