کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در نظر هر که داد عشق تواش سروری
    ملک سلیمان بود حلقه انگشتری
    چون به چمن بگذرد شعله رعنای تو
    سرو به بر می کند جامه خاکستری
    در نظر اهل دید خار کند گلشنی
    در جگر قانعان قطره کند کوثری
    خنده او چون گره واکند از کار شرم
    پای گذارد به کوه خنده کبک دری
    هر کف خاک مرا شورش دیگر بود
    پیکر منصور را نیست غم بی سری
    دامن خورشید را زود تواند گرفت
    هر که چو شبنم بود در پی گردآوری
    رفت سلامت برون آخر ازین سنگلاخ
    آینه ما نداشت طالع اسکندری
    ز اطلس و دیبای چرخ صائب بهتر بود
    اخگر دل زنده را جامه خاکستری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha