کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دارد از خط گل رخسار تو فرمان خدایی
    چون به فرمان خدا از همه کس دل نربایی؟
    گرهی نیست دل ما که ازان زلف گشایی
    نقطه را هست به این بسمله پیوند خدایی
    من همان روز که دل را به سر زلف تو بستم
    دست در خون جگر شستم از امید رهایی
    چون نشد روز و شب ما ز تو یک بار منور
    زین چه حاصل که قمر طلعت و خورشید لقایی؟
    نه به خود گوشه چشمی، نه به عشاق نگاهی
    هیچ کس نیست بپرسد ز تو ای شوخ کرایی
    من سرگشته حیران ز که پرسم خبرت را؟
    چون نداری تو ز شوخی خبر از خود که کجایی
    پاکی دامن ما نیست کم از پرده عصمت
    گو بدانند حریفان که تو در خانه مایی
    بال پرواز ندارد نگه خاک نشینان
    ظلم بالاتر ازین نیست که بر بام برآیی
    قمری از طوق عبث می کند آغوش طرازی
    تو نه آن سرو روانی که به آغوش درآیی
    پیش چشمی که به غیر از تو مثالی نپذیرد
    حیف ازان روی نباشد که به آیینه نمایی؟
    می شود ناف غزالان ختا دیده روزن
    در حریمی که تو آن زلف گرهگیر گشایی
    گفته بودی که به بالین تو آیم دم رفتن
    آمد اینک به لبم جان، نه بیایی نه بپایی!
    سالها خانه نشین گشت به امید تو صائب
    چه شود یک ره اگر از در انصاف درآیی؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha