صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۸۶۵: قرار گیر به دارالقرار درویشی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قرار گیر به دارالقرار درویشی که انقلاب ندارد دیار درویشی پیاده ای است زمین گیر، آفتاب بلند نظر به همت گردون سوار درویشی کند به دامن اشفاق، ابر رحمت پاک به روی هر که نشیند غبار درویشی مکن شتاب که یکجا رسد به روز حساب ز خازنان کرم، مزد کار درویشی به یک قرار چو آب گهر بود دایم زیاد و کم نشود جویبار درویشی کسی که سکه مردی ز جبهه اش خواناست رسیده است به دارالعیار درویشی صفای صبح بود چهره ای غبارآلود نظر به آینه بی غبار درویشی به قدر روزن داغ است روشنایی دل خوشا دلی که بود داغدار درویشی به روز حشر سبک از صراط می گذرد به دوش هر که نهادند بار درویشی بود فشاندن دست از جهان و بردن بار درین شکفته چمن برگ و بار درویشی کنند از گل بی خار دامنش لبریز به پای هر که خلیده است خار درویشی چه حاجت است به غمخواری کسان صائب؟ که هست رحمت حق غمگسار درویشی صائب تبریزی