کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر چه هست به ظاهر خراب درویشی
    ز وصل گنج بود کامیاب درویشی
    ترا ز درد سر آن جهان خلاص کند
    اگر چه تلخ بود چون گلاب درویشی
    ازان به خرقه پشمین چو نافه ساخته است
    که خون خویش کند مشک ناب درویشی
    هزار گوهر شهوار در دل شبها
    کشد به رشته ز هر پیچ و تاب درویشی
    همیشه روزیش از خوان فیض آماده است
    نمی خورد غم نان را چو آب درویشی
    ترا به روز حساب این سخن شود معلوم
    که بوده سلطنت بی حساب درویشی
    ازان به گوهر مقصود راه یافته است
    که داده هر دو جهان را به آب درویشی
    تمام موجه دریا اگر شود شمشیر
    نمی خورد غم سر چون حباب درویشی
    حصار زیر و زبر گشتن است ویرانی
    ز سیل فتنه نگردد خراب درویشی
    ز لوح سینه من نقش هر دو عالم شست
    دگر چه نقش زند تا بر آب درویشی
    نقابدار کند آفتاب را صائب
    اگر برافکند از رخ نقاب درویشی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha