کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چندان به خضر ساز که از خود بدر شوی
    کز خود برون چو خیمه زدی راهبر شوی
    چندان تلاش کن که ترا بی خبر کنند
    چون بی خبر شدی ز جهان باخبر شوی
    شبنم به آفتاب رسید از فروتنی
    افتاده شو مگر تو هم از خاک بر شوی
    شد آب تلخ گوهر شهوار در صدف
    از خود تو هم سفر کن، شاید گهر شوی
    از قلزمی که نوح مسلم بدر نرفت
    تو خشک مغز در غم آنی که تر شوی
    همت بلنددار، چه چیزست این جهان؟
    تا قانع از خدای به این مختصر شوی
    چون سوزن از لباس تعلق برهنه شو
    تا با مسیح پاک نفس همسفر شوی
    صائب جواب آن غزل است این که خواجه گفت
    ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha