کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ما صلح نمودیم ز گلزار به بویی
    چشمی چو عرق آب ندادیم ز رویی
    چشمی نچراندیم درین باغ چو شبنم
    چون سرو فشردیم قدم بر لب جویی
    با موی سفید اشک ندامت نفشاندیم
    در صبح چنین تازه نکردیم وضویی
    شوخی مبر ای تازه خط از حد که دل من
    آویخته چون برگ خزان دیده به مویی
    از جوش زدن در دل خم سوخت شرابم
    رنگین نشد از باده من دست سبویی
    گویاست به بی جرمی من پیرهن چاک
    محتاج نیم چون مه کنعان به رفویی
    شد چون صدف آب رخ ما خرج بهاران
    از آب گهر تر ننمودیم گلویی
    هر چند که گردید چو کافور مرا موی
    دل سرد نگردید ز دنیا سرمویی
    صائب نکند روی به آیینه چو طوطی
    آن را که بود از دل خود آینه رویی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha