کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو تا ز هستی خود بی خبر نمی افتی
    ز خویش مرحله ای پیشتر نمی افتی
    ازین جهان و سرانجام آن مشو غافل
    اگر به فکر جهان دگر نمی افتی
    مساز عیب هنرنمای ذاتی خود را
    اگر به وادی کسب هنر نمی افتی
    ز چرخ همچو صدف گوهر تو بی قدرست
    چرا برون ز صدف چون گهر نمی افتی؟
    ستاره تو ازان است زود میر که تو
    به بخت سوخته ای چون شرر نمی افتی
    عقیق را ز خراش جگر برآمد نام
    چرا به فکر خراش جگر نمی افتی؟
    اگر ترا رگ خامی نکرده در زنجیر
    به پای نخل چرا چون ثمر نمی افتی؟
    ز مو به موی تو راه اجل سفیدی کرد
    تو شوخ چشم به فکر سفر نمی افتی
    هزار گمشده را در نماز می یابی
    چرا به فکر خود ای بی خبر نمی افتی؟
    به پای قافله قطع طریق کن صائب
    ز برق و باد اگر پیشتر نمی افتی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha