کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مغز را آشفته می سازد دل پر شور من
    پنبه برمی دارد از مینا می منصور من
    جای حیرت نیست گر در خم نمی گیرد قرار
    پاره شد زنجیر تاک از باده پر زور من
    گر چه از داغ است در زیر سیاهی سینه ام
    آب می گردد به چشم آفتاب از نور من
    دامن دشت قناعت باغ و بستان من است
    از کف دست سلیمان می گریزد مور من
    گر چه بر من فکر روزی زندگی را تلخ ساخت
    شش جهت شان عسل گردید از زنبور من
    آه گرمی بود کز بی طاقتی قد می کشید
    داشت شمعی بر سر بالین اگر رنجور من
    سوده الماس می دارند از زخمم دریغ
    آه اگر می خواست مرهم از کسی ناسور من
    وای بر من گر نمی شد با هزاران زخم و داغ
    سرد مهری های یاران مرهم کافور من
    شد سیاهی صائب از داغ درون لاله محو
    کی ندانم صبح خواهد شد شب دیجور من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha