کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ترک عجب و کبر کن تا قبله عالم شوی
    سیرت ابلیس را بگذار تا آدم شوی
    گر چه تلخی، دامن اهل صفایی را بگیر
    تا مگر شیرین به چشم خلق چون زمزم شوی
    روی پنهان کن که خار تهمت ابنای دهر
    می درد از هم ترا گر دامن مریم شوی
    چند باشی در کشاکش، دامن ساقی بگیر
    تا درین عالم ازین عالم به آن عالم شوی
    ره به آدم گرچه یک گام است از راه نسب
    ره ترا بسیار در پیش است تا آدم شوی
    آنقدر سر از سر زانوی کلفت برمدار
    تا میان عاشقان سر حلقه ماتم شوی
    تا غمی حاصل کنند ارباب دل خون می خورند
    تو ستمگر می کنی صد حیله تا بی غم شوی
    چون سلیمان قدر دل اکنون نمی دانی که چیست
    آن زمان انگشت می خایی که بی خاتم شوی
    در بساط عالم هستی که بیشی در کمی است
    می زنی روزی دو شش صائب که نقش کم شوی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha