کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    طعمه مور شوی گر چه سلیمان شده ای
    زال می گردی اگر رستم دستان شده ای
    ای که چون موج به بازوی شنا می نازی
    عنقریب است که بازیچه طوفان شده ای
    عالم خاک به جز صورت دیواری نیست
    چه درین صورت دیوار تو حیران شده ای؟
    دست در دامن دریای کرم زن، ورنه
    تشنه می میری اگر چشمه حیوان شده ای
    می کند هستی فانی ترا باقی، مرگ
    تو چه از دولت جاوید گریزان شده ای؟
    چرخ نه جامه فانوس مهیا کرده است
    بهر شمع تو، تو از بهر چه گریان شده ای؟
    مصر عزت به تمنای تو نیلی پوش است
    چه بدآموز به این گوشه زندان شده ای؟
    چرخ و انجم به دو صد چشم ترا می جوید
    در زوایای زمین بهر چه پنهان شده ای؟
    آسیای فلک از بهر تو سرگردان است
    تو ز اندیشه روزی چه پریشان شده ای؟
    شکوه از درد نمودن گل بی دردیهاست
    شکر کن شکر که شایسته درمان شده ای
    بود سی پاره اجزای تو هر یک جایی
    این چنین جمع به سعی که چو قرآن شده ای؟
    کمر و تاج به هر بی سروپایی ندهند
    به چه خدمت تو سزاوار دل و جان شده ای؟
    دامن دولت خورشید چو شبنم به کف آر
    چه مقید به تماشای گلستان شده ای؟
    چون به میزان قیامت همه را می سنجند
    بهر سنجیدن مردم تو چه میزان شده ای؟
    بیخودی جامه فتح است درین خارستان
    تو درین خانه زنبور چه عریان شده ای؟
    پیش عفو و کرم و رحمت یزدان صائب
    کم گناهی است که از جرم پشیمان شده ای؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha