کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در سر مرده دلان شور ندیده است کسی
    نفس گرم ز کافور ندیده است کسی
    سبزه شوره زمین نیست به جز موج سراب
    حاصل از عالم پرشور ندیده است کسی
    خاک زیر قدم نرم روان آسوده است
    گرد از قافله مور ندیده است کسی
    از عرق چهره گلرنگ تو بیهوشم ساخت
    می ممزوج به این زور ندیده است کسی
    هر که چون آب خورد باده، نگردد سرخوش
    مستی از نرگس مخمور ندیده است کسی
    کیست گیرد خبر از قافله گرمروان؟
    که به جز آتشی از دور ندیده است کسی
    شادی از پیر کهنسال نمی باید جست
    خنده هرگز ز لب گور ندیده است کسی
    نقشبندان خیالند نظربازانش
    ورنه آن چهره مستور ندیده است کسی
    شد ز خط چهره گلرنگ تو افروخته تر
    ماه در ابر به این نور ندیده است کسی
    سرو بالای ترا جوش بهارست مدام
    برگریز از شجر طور ندیده است کسی
    نیست این غمکده بی سیل حوادث صائب
    زیر گردون دل معمور ندیده است کسی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha