کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه ثمر می دهد آن دل که نه آبش کردی؟
    به کجا می رسد آن پا که به خوابش کردی؟
    نگهی را که کمند گهر عبرت بود
    تو ز کوته نظری خرج کتابش کردی
    خار پیراهن آرام بود عارف را
    مژه ای را که تو شیرازه خوابش کردی
    دیده ای را که ازو خوشه گوهر می ریخت
    آنقدر گریه نکردی که سرابش کردی
    دل که قندیل حرم بود ز روشن گوهری
    در خرابات مغان جام شرابش کردی
    سر آزاده که از مغز خرد بود سمین
    تو ز غفلت ز هوا پر چو حبابش کردی
    دل بیدار که شمع سر بالین تو بود
    تو ز افسانه چو اطفال به خوابش کردی
    می تلخی که گوارایی ازو می زد موج
    تو ز ابروی ترش پا به رکابش کردی
    نفس را کردی از اندیشه فردا فارغ
    خود حسابانه گر امروز حسابش کردی
    هر که چون کوزه لب بسته لب از خواهش بست
    در خرابات مغان پر می نابش کردی
    دل هر کس که به شوق تو برید از دو جهان
    بستر از آتش سوزان چو کبابش کردی
    بود آیینه صد شاهد غیبی صائب
    دیده ای را که سراپرده خوابش کردی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha