صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۸۰۶: چه ثمر می دهد آن دل که نه آبش کردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه ثمر می دهد آن دل که نه آبش کردی؟ به کجا می رسد آن پا که به خوابش کردی؟ نگهی را که کمند گهر عبرت بود تو ز کوته نظری خرج کتابش کردی خار پیراهن آرام بود عارف را مژه ای را که تو شیرازه خوابش کردی دیده ای را که ازو خوشه گوهر می ریخت آنقدر گریه نکردی که سرابش کردی دل که قندیل حرم بود ز روشن گوهری در خرابات مغان جام شرابش کردی سر آزاده که از مغز خرد بود سمین تو ز غفلت ز هوا پر چو حبابش کردی دل بیدار که شمع سر بالین تو بود تو ز افسانه چو اطفال به خوابش کردی می تلخی که گوارایی ازو می زد موج تو ز ابروی ترش پا به رکابش کردی نفس را کردی از اندیشه فردا فارغ خود حسابانه گر امروز حسابش کردی هر که چون کوزه لب بسته لب از خواهش بست در خرابات مغان پر می نابش کردی دل هر کس که به شوق تو برید از دو جهان بستر از آتش سوزان چو کبابش کردی بود آیینه صد شاهد غیبی صائب دیده ای را که سراپرده خوابش کردی صائب تبریزی