کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز زلف پرشکن بتخانه چین است پنداری
    ز خال مشکبو آهوی مشکین است پنداری
    چنان شد از شراب لعل رنگین چشم مخمورش
    که هر مژگان شوخش تیغ خونین است پنداری
    رسا افتاده است از بس کمند زلف مشکینش
    همیشه پشت پای او نگارین است پنداری
    نگه دارد خدا از چشم بد، رعناییی دارد
    که بر روی زمین در خانه زین است پنداری
    ازان رخسار عالمسوز در دل آتشی دارم
    که هر مو بر سر من شمع بالین است پنداری
    نپردازد به خار پای خود از بی دماغی ها
    ز شبنم چشم گل در راه گلچین است پنداری
    شکوهی در نظر جا کرده از حسن گرانسنگش
    که با شوخی سراپا کوه تمکین است پنداری
    بهاران رفت و بلبل مهر از لب برنمی دارد
    گل این بوستان گوش سخن چین است پنداری
    ز بس نازک شده است از گریه صائب پرده چشمم
    نگه در دیده من خواب سنگین است پنداری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha