صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۷۶۱: ز زلف پرشکن بتخانه چین است پنداری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز زلف پرشکن بتخانه چین است پنداری ز خال مشکبو آهوی مشکین است پنداری چنان شد از شراب لعل رنگین چشم مخمورش که هر مژگان شوخش تیغ خونین است پنداری رسا افتاده است از بس کمند زلف مشکینش همیشه پشت پای او نگارین است پنداری نگه دارد خدا از چشم بد، رعناییی دارد که بر روی زمین در خانه زین است پنداری ازان رخسار عالمسوز در دل آتشی دارم که هر مو بر سر من شمع بالین است پنداری نپردازد به خار پای خود از بی دماغی ها ز شبنم چشم گل در راه گلچین است پنداری شکوهی در نظر جا کرده از حسن گرانسنگش که با شوخی سراپا کوه تمکین است پنداری بهاران رفت و بلبل مهر از لب برنمی دارد گل این بوستان گوش سخن چین است پنداری ز بس نازک شده است از گریه صائب پرده چشمم نگه در دیده من خواب سنگین است پنداری صائب تبریزی