کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا ز رخسار چو مه پرده برانداخته ای
    سوز خورشید به جان قمر انداخته ای
    در سراپای تو کم بود بلای دل و دین؟
    که ز خط طرح بلای دگر انداخته ای
    دولت حسن تو وقت است شود پا به رکاب
    کار ما را چه به وقت دگر انداخته ای؟
    تو که در خانه ز شوخی ننشینی هرگز
    رخت ما را چه ز منزل بدر انداخته ای؟
    تلخکامان تو از مور فزونند، چرا
    مور خط را به طلسم شکر انداخته ای؟
    گرچه در باغ تو گل بر سر هم می ریزد
    خار در دیده اهل نظر انداخته ای
    نیست در باغ نهالی به برومندی تو
    سایه را آخر و اول ثمر انداخته ای
    شکوه از تلخی دریای مکافات مکن
    تو که چون سیل دو صد خانه برانداخته ای
    دل شب مجلس اغیار برافروخته ای
    کار صائب به دعای سحر انداخته ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha