کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گره در سینه هر کس که باشد گوهر رازی
    بود هر تاری از پیراهن او خار ناسازی
    مکن در دل گره راز محبت را که می گردد
    صدف را گوهر سیراب سیل خانه پردازی
    چنان مجنون من محوست در نظاره لیلی
    که چون جوهر نمی خیزد ز زنجیر من آوازی
    نمی باشد ز غمازان تهی بزم خموشان هم
    که دارد خلوت آیینه چون طوطی سخنسازی
    من بی مایه را سرمایه امیدواری شد
    به دست آورد با دست تهی تابهله شهبازی
    ز شیرین نغمه هایم گوش ها تنگ شکر می شد
    اگر می داشتم چون نی درین غمخانه دمسازی
    منم کز بی کسی فریاد بی فریادرس دارم
    وگرنه کوهکن چون بیستون دارد هم آوازی
    گشاد اهل دولت بستگی در آستین دارد
    کی بی دربان بزرگان را نمی باشد در بازی
    دل صد چاک ما را می کند گردآوری مطرب
    نباشد زخم ما را بخیه جز ابریشم سازی
    که را از دلربایان است این حسن تمام اجزا؟
    که دارد هر سر موی تو بر موی دگر نازی
    میسر نیست از من واکشیدن حرف چون طوطی
    در آن محفل که نبود چهره آیینه پردازی
    نیم از هرزه پروازان درین بستانسرا صائب
    همین در خانه خود می کنم چون چشم پروازی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha