کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زمین از دامن تر عالم آب است پنداری
    ز غفلت آسمان ها پرده خواب است پنداری
    ز شوخی گر چه آسایش نفهمیده است مژگانش
    نظر با شوخی چشمش رگ خواب است پنداری
    مرا کز دوری او با در و دیوار در جنگم
    قدح زخم نمایان، باده خوناب است پنداری
    به خون تشنه است چندانی که از خط خاک می لیسد
    به ظاهر گر چه لعل یار سیراب است پنداری
    ز لغزیدن میسر نیست پردازد به خودداری
    رخش آیینه و نظاره سیماب است پنداری
    ز سوز عشق می بالم به خود چون شعله هر ساعت
    نهالم را ز آتش ریشه در آب است پنداری
    ز بس کز منت خشک کریمان زخمها خوردم
    به کامم موج آب خضر قلاب است پنداری
    دل آزاده می گردد سیاه از پرتو منت
    به چشم روزن من گل ز مهتاب است پنداری
    نپیچند از کجی سر، تیغ اگر بر فرقشان بارد
    کجی در کیش مردم طاق محراب است پنداری
    چنان شد زندگانی تلخ بر من زین ترشرویان
    که مرگ تلخ در چشمم شکرخواب است پنداری
    ز سوز سینه، گر افتد به دریا راه من صائب
    به چشم تشنه ام صحرای بی آب است پنداری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha