کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سخن ز مهر و وفا با تو بی وفا گفتن
    بود به گوش گران حرف بی صدا گفتن
    نه آنچنان تو به بیگانگی برآمده ای
    که در لباس توان حرف آشنا گفتن
    به داد من برس ای کافر خداناترس
    که مانده شد نفسم از خدا خدا گفتن
    ترحم است بر آن بی زبان بزم وصال
    که یک سخن نتواند به مدعا گفتن
    شکایتی که ز گفتن یکی هزار شود
    هزار بار به از گفتن است نا گفتن
    تسلی از دو لبش چون شوم به یک دشنام؟
    که تلخ، قند مکرر شود ز وا گفتن
    دل گرفته شود باز از هواخواهان
    خوش است غنچه صفت راز با صبا گفتن
    پناه گیر به دارالامان خاموشی
    ترا که نیست میسر سخن بجا گفتن
    چه حاجت است به اجماع، جود خالص را؟
    برای نام بود خلق را صلا گفتن
    به شیشه خانه عمر خودست سنگ زدن
    ز ممسکی سخن سخت با گدا گفتن
    ازان شکسته شود نفس وزین شود مغرور
    هجای خلق بود بهتر از ثنا گفتن
    چگونه نسبت درویش به مه کنم صائب؟
    مرا زبان چو نگردد به ناسزا گفتن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha