کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نیست جز داغ عزیزان حاصل پایندگی
    خضر، حیرانم چه لذت می برد از زندگی
    بی رفیقان موافق آب خوردن سهل نیست
    خضر هیهات است گردد سبز از شرمندگی
    از سبکروحان دل روشن گرانی می کشد
    می کند آیینه را تاریک آب زندگی
    برنمی دارد شراکت طبع ارباب طمع
    خصم درویشان بود سگ از ره گیرندگی
    بید مجنون در تمام عمر سر بالا نکرد
    حاصل بی حاصلی نبود به جز شرمندگی
    عذر نامقبول را بر طاق نسیان نه، که نیست
    مجرمان را عذرخواهی به ز سرافکندگی
    دیده ای کز سرمه توفیق روشن می شود
    صرف عیب خویش دیدن می کند بینندگی
    از طریق کسب نتوان در نظرها شد عزیز
    گوهر از صلب صدف می آورد ار زندگی
    در لباس ابر باشد تیغ بازی های برق
    در سواد چشم شرم آلود او بازندگی
    می کند مژگان شرم آلود در دل رخنه بیش
    در نیام این تیغ را افزون بود برندگی
    می کند با مزرع امید صائب کار برق
    چون ز مقدار ضرورت بیش شد بارندگی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha