کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر به کار خویشتن چون شمع بینا بودمی
    زیر تیغ محفل آرا پای بر جا بودمی
    اختیاری نیست سیر من ز دریا چون گهر
    گر به دست من بدی در قعر دریا بودمی
    باده تلخ مرا می بود اگر حب وطن
    کی چنین آسوده در زندان مینا بودمی؟
    سوختم در قید هستی، کاش در زندان خاک
    این که در بند خودم در بند اعدا بودمی
    صاف اگر می بود با این خوشگواری خون من
    رزق آن لبهای میگون همچو صهبا بودمی
    گر نمی شد دام راهم رشته طول امل
    همچو سوزن در گریبان مسیحا بودمی
    گر نمی زد راه مجنون مرا تدبیر عقل
    با غزالان همسفر در کوه و صحرا بودمی
    محو می کردم اگر از دل غبار جسم را
    کی چنین در آب و در آیینه پیدا بودمی؟
    بی سر و پایی فلک را حلقه آن در نمود
    کاش من هم همچو گردون بی سر و پا بودمی
    رفته ام بیرون ز خویش و در حجابم همچنان
    نیستم باری چو اینجا کاش آنجا بودمی
    روز نمی گرداند صائب از من آن آیینه رو
    از صفای دل اگر آیینه سیما بودمی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha