کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    برد شبنم را برون از باغ، چشم روشنی
    با دل روشن تو محو آب و رنگ گلشنی
    طور از برق تجلی شهر پرواز یافت
    از گرانجانی تو پا بر جا چو کوه آهنی
    تلخ می شد زندگی از نوحه دلمردگان
    مرده دل را اگر می بود رسم شیونی
    بی دل بینا فزاید پرده ای بر غفلتت
    با مه کنعان اگر در زیر یک پیراهنی
    غنچه با دست نگارین پوست را بر تن شکافت
    تو ز سستی همچنان زندانی پیراهنی
    گر نمی سازی خراب این خانه را چون عاشقان
    باز کن چون عاقلان از چشم عبرت روزنی
    وادی خونخوار سودا را چو مجنون دیده ام
    جز دهان شیر در وی نیست دیگر مائمنی
    حسن عالمسوز را مشاطه ای در کار نیست
    می زند هر برگ گل بر آتش گل دامنی
    گر نداری گوشه ای صائب در اقلیم رضا
    از تو باشد گر همه روی زمین، بی مائمنی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha