کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون به یاد شرم می افتم در اثنای نگاه
    می زند غیرت ز مژگان تیشه بر پای نگاه
    تخته مشق خط شبرنگ یارب چون شود
    صفحه رویی که می ماند بر او جای نگاه
    حسرت جاوید را حیرت تلافی می کند
    برنمی آید به یک دیدن تمنای نگاه
    همچو آن سرچشمه کز کاوش فزونتر می شود
    بیش شد سامان حسن او ز یغمای نگاه
    اشک شبنم بوی گل را مانع پرواز نیست
    گریه نتواند نهادن بند بر پای نگاه
    این چه حسن عالم آشوب است کز نظاره اش
    می کنند از شوق سبقت بر هم اجزای گناه
    گر چه چشمش را ز بیماری دماغ ناز نیست
    بر سر کارست دایم کارفرمای نگاه
    از نگاه ما که در باغ تجلی محرم است
    رومگردان ای بهشت عالم آرای نگاه
    داغش از چشم غزالان می شود ناسورتر
    سر به صحرا داد هر کس را که سودای نگاه
    تا به گرد گلشن رخسار او گردیده است
    سر چو مژگان می نهم هر لحظه بر پای نگاه
    شرم در بیرون در چون حلقه می پیچد به خود
    در حریم حسن او صائب ز غوغای نگاه
    این جواب آن غزل صائب که می گوید رهی
    چون پری از دیده غایب شد در اثنای نگاه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha